آیا قرآن کتابی بی نظم است؟
از جمله اتهاماتی که از دیرباز توسط مخالفان قرآن متوجّه قرآن شده، آن است که قرآن کتابی بی نظم بوده و در موارد زیادی پریشان گویی نموده و موضوعات مختلفی را در کنار هم مطرح کرده است؛ بی آنکه در بسیاری موارد ارتباطی منطقی میان آنان برقرار باشد.
پاسخ:
اصولاً نظم و پریشانی هر چیزی با توجّه به هدف و غایت آن تعریف می شود. قرآن کریم عهدار هدایت انسان بوده و با این هدف نزول یافته است؛ همان انسانی که موجودی در هم تنیده با وجوه مختلف است. جسم و روح است؛ اما با یک هویّت واحد. عقل و احساس و عاطفه است؛ امّا واحد نه مجزّا. دنیا و آخرت دارد؛ لکن به هم پیوسته و مرتبط. تفکر و احساس، غم و شادی، مادّه و معنا، زندگی فردی و اجتماعی همه و همه در وجود آدمی در هم آمیخته اند! به دیگر سخن انسان هویتی واحدی است از ویژگی های چند پاره. بهترین زبان برای دعوت و هدایت چنین موجودی آن است که منطبق با ساختار وجودی او با او سخن گفته شود و تمام ساحت های وجودی اوبه کار گرفته شود. این کتاب مانند سایر آثار علمی و ادبی دارای ابواب و فصول نیست و مطالب آن دسته بندی نشده و تحت موضوع واحدی قرار نگرفته است. واحد های تشکیل دهنده آن آیات و سوری هستند که در همان حالی که احساسات و عواطف مخاطب را بر می انگیزانند، اورا به تفکّر و تأمّل نیز وا می دارند و موجبات شوق، عزم، حزن، فرح و گرایش های عالی را در انسان فراهم می آورد. دنیا و آخرت و ماده و معنا در هم تنیده اند؛ سخن از آخرت منجر به یاد آوری مسئولیت های دنیوی و سخن از دنیا منجر به تذکار قیامت و آماده ساختن خود برای آن می شود. به عنوان مثال در سوره قارعه می فرماید:
«الْقارِعَةُ * مَا الْقارِعَةُ * وَ ما أَدْراکَ مَا الْقارِعَةُ * یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ * وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ * فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ * فَهُوَ فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ * وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ * فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ * وَ ما أَدْراکَ ماهِیَهْ * نارٌ حامِیَة ».
کوبنده، چیست کوبنده؟ و تو چه دانى که کوبنده چیست؟ روزى که مردم چون پروانه [هاى] پراکنده گردند، و کوهها مانند پشمِ زدهشده رنگین شود.امّا هر که سنجیدههایش سنگین برآید، پس وى در زندگى خوشى خواهد بود! و امّا هر که سنجیدههایش سَبُک برآید، پس جایش «هاویه» باشد. و تو چه دانى که آن چیست؟آتشى است سوزنده.
این سوره کوتاه به صورتی معجزه آسا حسّ و عقل آدمی را همراه هم، مجذوب خود کرده، عواطف انسان را به نحو شگفت آوری تحریک نموده، دنیا را در آئینه آخرت به تصویر کشیده است، روح خوف و رجاء را در جان انسان دمیده و در یک کلام همه ابعاد وجودی انسان را در نوردیده است.
و نیز در آیات 200 تا 202 سوره بقره می فرماید:
«فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاق وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ أُولئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِساب»
و از مردم کسى است که مىگوید: «پروردگارا، به ما، در همین دنیا عطا کن» و حال آنکه براى او در آخرت نصیبى نیست. و برخى از آنان مىگویند: «پروردگارا! در این دنیا به ما نیکى و در آخرت [نیز] نیکى عطا کن، و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.» آنانند که از دستاوردشان بهرهاى خواهند داشت و خدا زود شمار است.
همچنین است در آیات 190 تا 194 سوره آل عمران:
«إنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصار رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعاد».
مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و در پى یکدیگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانههایى [قانع کننده] است. همانان که خدا را [در همه احوال] ایستاده و نشسته، و به پهلو آرمیده یاد مىکنند، و در آفرینش آسمانها و زمین مىاندیشند [که:] پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریدهاى منزهى تو! پس ما را از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار. پروردگارا، هر که را تو در آتش درآورى، یقیناً رسوایش کردهاى، و براى ستمکاران یاورانى نیست.پروردگارا، ما شنیدیم که دعوتگرى به ایمان فرا مىخواند که: «به پروردگار خود ایمان آورید»، پس ایمان آوردیم. پروردگارا، گناهان ما را بیامرز، و بدیهاى ما را بزداى و ما را در زمره نیکان بمیران.پروردگارا، و آنچه را که به وسیله فرستادگانت به ما وعده دادهاى به ما عطا کن، و ما را روز رستاخیز رسوا مگردان، زیرا تو وعدهات را خلاف نمىکنى.
آیات فوق انسان را در کانون درهم تنیدگی آفرینش شگفت انگیز اش قرار داده است و او را مخاطب موضوعات مختلفی قرار داده؛ موضوعاتی که مانند ساختار وجودی انسان درهم پیچیده و ترکیبی از عناصر گوناگون است. سخن از توحید، زندگی دنیا و زندگی آخرت ، توجّه به عاطفه ، تفکّر و مطالب دیگر بر اساس سرشت بشر با یکدیگر ترکیب بدیع و زیبایی یافته اند.
2- هر مولف و کتابی ممکن است به مقتضای کار سبک بیانی ویژه ای را برگزیند. قرآن نیز با توجه به مطلب فوق چنین است. آشنایی اجمالی با سبک قرآن و لو به طور اجمالی، جای تردید باقی نمی گذارد که با وجود طرح مطالب گوناگون در آیات و سور، همه مطالب به نحوی که غرض و هدف اصلی را برآورده سازند بایکدیگر در ارتباط هستند. تعدد موضوع در آیات و سور وجود دارد؛لکن بی ارتباطی و از هم گسیختگی نه.
3- سبک بیانی قرآن از جهت گفتاری یا نوشتاری بودن، از جنس گفتاری یا نزدیک به آن است. اقتضای شیوه گفتاری آن است که لا اقل گاهی موضوعات مختلف با یکدیگر مطرح شوند.