النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

تارنمایی برای طرح مباحث وحیانی و عقلانی

 یکی از اشکال کنندگان  نوشته است:

« قرآن به شدت تحت تأثیر فرهنگ و سنت ها و زبان عربی است. مثلا فهم بسیاری از کلمات و مفاهیم قرآن نیاز به آشنایی به فرهنگ و سنن عربی در زمان محمّد [ صلی الله علیه و آله] دارد. دارد. بسیاری از آداب و رسوم عربی به عنوان احکام قرآن و اسلام مطرح شده است مثل ماه های حرام ، برده داری ، تحقیر زن ، کاروان زنی و نحوه برخورد با دشمنان. مثلا بت پرستی در محیط مکه بسیار رایج بوده است در حالیکه در ایران خدای واحد پرستش می شد و در روم مسیحیت رایج بود. ولی محمّد[ صلی الله علیه و آله] تحت تأثیر شدید محیطش ، محور اصلی قرآن را مبارزه با بت پرستی به درد نقاط دیگر جهان و یا آینده بشریت نمی خورد.

مثال دیگر کشتی های بادبانی ات که در زمان [حضرت] محمّد [صلی الله علیه و آله] رایج بوده است. بارها در قرآن به نقش باد در پیش راندن کشتی اشاره شده و آن را خواست خدا دانسته است. مثل :

هوالذی یسیرکم فی البر و البحر حتّی إذا کنتم فی الفُلک و جرین بهم بریح طیبه ( یونس/ 22)

غافل از اینکه به زودی موتورهای متنوع جای باد را می گیرند . این امر مهم موید آن است که قرآن کار محمد[صلی الله علیه و آله] است نه خدا چون خدا از آینده خبر دارد.

بخش عمده ای از قرآن در پاسخ به حوادث روزمره محیط مدینه و مکه نازل شده است. مثلا واقعه ای اتفاق می افتاد یا جنگی در می گرفت و محمد [ صلی الله علیه و آله] پس از آن حوادث آیاتی را در مورد آنان نازل می کرد. حتی بسیاری از آیات در توضیح زندگی خصوصی محمد [ صلی الله علیه و آله] است مانند آیات افک که در مورد تهمت زنا به عایشه به طور تفصیل سخن می گویند در صورتی که این ریزه کاری های جزئی فائده ای برای اعصار دیگر ندار.

در مجموع محمد [صلی الله علیه و آله] قادر نشده است کتابی فرافرهنگی و همگانی بیاورد.»

پاسخ:

1.      آموزه های قرآن به طور کلی بر فطرت و آفرینش خاص انسان ابتناء یافته و برخلاف نظر اشکال کننده اکثر گزاره های قرآنی بدون آگاهی از رسوم اعراب عصر نزول قابل فهم و درک است. به عنوان نمونه دعوت به تفکر ، عقل ورزی، دعوت به فضایل اخلاقی ، پرهیز دادن از ظلم و موارد بسیار زیاد دیگری که در قرآن مطرح شده است منحصر در هیچ قوم و قبیله ای نیست و فرامکانی و فرازمانی است . در این میان تنها فهم برخی گزاره های قرآنی متوقف بر آگاهی از اموری مانند سبب نزول و آگاهی از رسوم عرب است . وجود این مقدار نیز کاملا طبیعی است، اعراب دوران نزول مخاطبان اولیه قرآن بوده اند و گوینده حکیم برای گشودن باب تفاهم و استحکام بخشیدن به مفاهمه اولیه لازم است با به خدمت گرفتن برخی امور متعلق به مخاطب اولیه نخستین حلقه زنجیره مخاطبان خود را سامان بخشد. بر این مطلب باید افزود حتی گزاره های تاریخمند قرآنی نیز منحصر در تاریخ نزول نیستند و با استخدام موضوع و حادثه ای تاریخی پیام های فرازمانی و فرامکانی متعددی را بر ذهن خواننده خویش نشانده است. به عنوان نمونه هر چند حادثه إفک در مورد عایشه نازل شده است ، لکن اصل سخن در عایشه خلاصه نمی شود و لُبّ کلام اجتناب ورزیدن از متهم ساختن زنان پاکدامن است.

           ای برادر قصّه چون پیمانه است       معنی اندر وی بسان دانه است

بنابراین نقل داستان تهمت به عایشه استفاده از یک داستان جزئی برای القاء پیام های کلی است. البته نباید از یاد برد که عایشه همسر پیامبر ص نیز بوده و دفاع از او دفاع از حیثت پیامبر این دین است.

2.      مبارزه اصلی قرآن ، بر خلاف زعم اشکال کننده ، با بت پرستی نیست بلکه با کفر وشرک است. اگر آن کس که مگس وار عرصه سیمرغ را به باد انتقاد گرفته است به خود زحمت می داد و قرآن را لا اقل یک بار خوب می خواند می دید که کلماتی مانند اصنام و اسامی بت های مشرکین بسیار اندک تکرار شده ولی فقط واژه شرک و مشتقات آن بیش از 150 بار در قرآن به کار رفته است. بهره ایران آن روز نیز به دلیل ثنویت گرایی و روم آن روز نیز به دلیل پسر خدا دانستن عیسی ع از شرک کم نبوده است

3.      تنها کسانی که نسبت به تاریخ جاهلند چنین گمانی در مورد زن دارند. قرآن زن را تحقیر نکرد بلکه به او هویت بخشید و موجودی را که در منجلاب فساد ثروتمندان عرب و اشراف ایران و روم اسیر بود به عنوان انسان تعریف نمود.

4.      بردگان آن روز اسیران جنگی بودند . کدام عقلی می پذیرد که با دشمن وارد جنگ شده و اسیران آن را مکررا و بدون دلیل آزاد کرد ، چنین رویه ای بدون تردید دشمن را جسورتر خواهد ساخت . البته اسلام انسانی ترین دستورات را در نحوه رفتار با اسیران مقرر ساخته است.

5.      در مورد ماه های حرام نیز باید دید نتیجه تحریم جنگ و خونریزی در این چهار ماه به طور کلی چیست. آیا اگر محدودیت این چنینی منجر به حفظ حرمت انسان ها و جلوگیری از جنگ و خونریزی شود امری است مطلوب یا نامطلوب؟ قانونی که نتیجه عملی آن حفظ جان انسان ها باشد امر قبیحی نیست ، حتی اگر چنین قانونی پیش از اسلام در عصر جاهلیت مورد عمل بوده باشد. بشر به ظاهر متمدن امروز نیز اگر ولو برای چهار ماه دست از سفاکی و جنایت بر می داشت شاهد اینهمه کشتار نبودیم ، از جنگ جهانی دوم جنگی که 70 الی 80 میلیون نفر در ان کشته شد زیاد دور نشده ایم.

6.      در مورد حرکت کشتی ها نیز ، جالب است که آیه مورد استناد خدا را علت اصلی حرکت کشتی معرفی نموده و باد را به عنوان یکی از علل اعدادی به شکل مصداقی ملموس از باب تمثیل و نه از باب تعیین مطرح می نماید. سکوت در مورد مطلبی مانند کشتی موتوری نشانه جهل نیست. اگر کسی در مورد چیزی سخن نگفت ، عقلا نمی توان به او نسبت نادانی داد .آیه از مطلب مورد ادعا ساکت است و این سکوت دقیقا مقتضای حکمت است، واقع طرح کشتی و قایق موتوری بااین صراحت در قرآن آیا موجب انکار قرآن توسط مخاطبان اولیه نمی شد؟ قرآن البته حاوی مطالب علمی شگفت انگیز زیادی است ولی صاحب آن از روی حکمت به گونه ای به عرضه آنها پرداخته که  مخاطب اولیه را به موضع گیری وادار نکند.

ارزیابی پژوهش های قرآنی پروفسور جین دمن مک اولیف

سه شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۱ ب.ظ



  مقاله ارزیابی پژوهش های قرآنی پروفسور جین دمن مک اولیف  بررسی و نقد دیدگاه های یکی از مشهور ترین قرآن پژوهان غربی معاصر می باشد که در دوفصلنامه  علمی - ترویجی قرآن پژوهی خاورشناسان سال نهم، شماره 17، پاییز و زمستان 1393 توسط بنده و آقای دکتر ترکمانی به چاپ رسیده است ،متن مقاله را در ادامه ملاحظه بفرمایید



 

 

ارزیابی پژوهش های قرآنی پروفسور جین دمن مک اولیف

چکیده

این پژوهش برآن است تا به بررسی و نقد پژوهش های پروفسور جین دمن مک اولیف در مورد قرآن و تفاسیر آن بپردازد. وی که از قرآن پژهان به نام و مشهور غربی است در آثار مختلف خود به تفسیر قرآن پرداخته است. او قرآن کریم را از حیث متنی کتابی قدرتمند و تأثیر گزار می داند ولی از حیث سندی اشکالاتی را مطرح ساخته است که از آن جمله اند: عدم جمع قرآن در زمان حیات پیامبر و موقوف بودن اعتبار قرآن بر احادیث. این هر دو اشکال مخالف دلایل قطعی است و قرآن در زمان حیات رسول خدا تدوین شده و از آنجا که نقل متواتر است از اعتبار کامل برخوردار است. مک اولیف تاریخ تفسیر قرآن کریم را به سه دوره تکوین،کلاسیک و مدرن تقسیم نموده است. عمده ترین اشکال وی در این تحلیل آن است که در معرفی مهم ترین مفسرین دوره صحابه از نام حضرت علی علیه السلام غفلت ورزیده است  و اعتبار تفسیر را منحصر درحدیث ساخته است.او تفسیر دوران مدرن را تداوم همان دوره کلاسیک البته توأم با تغییراتی می داند، که ظهور صداهای تفسیری جدید از مهم ترین مشخصات آن است. این مستشرق مشهور در زمینه معرفی علوم تفسیری از رهگذر مقایسه دو کتاب معروف «البرهان» و « الاتقان» تلاش نموده است اطلاعات سودمندی به دست دهد.

کلید واژه ها:جین دمن مک اولیف،پژوهش های تفسیری، بررسی و نقد.


مقدمه:

   امروزه قرآن پژوهی به مرزهای جغرافیایی و علمی کشورهای اسلامی محدود نیست و شخصیت های علمی  برجسته زیادی در کشورهای مختلف دنیا،خصوصا کشورهای غربی به مطالعات گسترده و دامنه دار در مورد قرآن کریم پرداخته اند.

   گستردگی این پژوهش ها به قدری است که به جرأت می توان گفت قرآن پژوهی غیر مسلمانان و خاور شناسان امروزه  به یک عرصه مجزا در حوزه مطالعات قرآنی تبدیل شده است. این رویکرد علاوه بر پاسخگویی به شبهات مطروحه از جانب آنان،می تواند حائز نکات سودمندی نیز برای محققان این حوزه باشد.

   پروفسور «جین دمن مک اولیف» از مستشرقان به نام و برجسته در این عرصه است.وی رئیس دانشگاه «برین مور»،رئیس سابق دانشکده علوم وهنردردانشگاه جورج تاون،وفارغ التحصیل کالج زنان دانشگاه ترینیتی درواشنگتن است.اودرزمینه قرآن وتفسیرآن،تاریخ صدراسلام وروابط متقابل بین اسلام ومسیحیت دارای تخصص بوده و علاوه برانتشارکتب و مقالات گوناگون ،سرویراستاری دایرةالمعارف قرآن را ،که اولین اثر مرجع درنوع خوددرمغرب زمین بوده رابر عهده داشته است.ازآثاردیگرخانم مک اولیف می توان به مواردزیراشاره کرد:

«سرویراستاری کتاب نشست کمبریج درموردقرآن » ،«کتاب مسیحیانِ قرآن» ،«مقاله علوم تفسیری»،«مقاله مقدمه ای برتفسیرقرآن درقرون وسطی» ،«مقاله قدرت ماندگارقرآن»،« مقاله ارزیابی  تفسیری ایرانی ازاهل الکتاب»، «مقاله هرمنوتیک قرآنی» ،«مقاله فاطمه[س] دخترمحمد[ص]»،«معمایی تفسیری: ارزیابی اسرائیلیات» ،«مدخل پلورالیزم دینی وقرآن»( در دایره المعارف قرآن لیدن).

    یکی از برجسته ترین زمینه های مطالعاتی مک اولیف ،پژوهش ها و بررسی های وی در زمینه شناخت قرآن و علوم و مسائل مربوط به آن،خصوصا ارزیابی تفاسیر، است،از این رو، هدف مقاله حاضر بررسی و نقد مطالعات وی در عرصه های یاد شده می باشد. براین اساس سوالات این تحقیق عبارتند از:

1.      نگاه مک اولیف به قرآن کریم چگونه است؟

2.      تفسیر قرآن از حیث تاریخی دارای چه ویژگی هایی است؟

3.      رویکرد های تفسیری با چه کیفیتی در آثار وی مورد بررسی قرار گرفته اند؟

4.      کیفیت بررسی علوم تفسیری از دیدگاه مک اولیف چگونه است؟

هرچند برخی آثار محقق مذکور پیش از این  مورد بررسی قرار گرفته است، لکن پژوهشی که نگاه کلی و جامع تری نسبت به پژوهش های وی داشته باشد  قبل از این صورت نگرفته و برای نخستین بار است که مطالعات تفسیری پروفسور مک اولیف ،بدین شکل،مورد بررسی و نقد قرار می گیرد. روش ما در این تحقیق، تحلیلی توصیفی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای است.


پژوهش‌های فلسفی کلامی

مقاله کثرت‌گرایی دینی: بررسی و تحلیل تطبیقی دیدگاه استاد مطهری و کارل رانر در شماره 61،  نشریه علمی پژوهشی پژوهش های فلسفی کلامی توسط بنده و آقای دکتر نجفی به چاپ رسیده است. متن مقاله را در ادامه ملاحظه می نمایید


کثرت‌گرایی دینی: بررسی و تحلیل تطبیقی دیدگاه مطهری و کارل رانر

     محمدجواد نجفی         جواد محمدی

                          

چکیده

کثرت‌گرایی دینی از جمله مباحث مهمی است که در دوران معاصر در محافل علمی مغرب‌زمین تکوین یافت و سپس در میان متفکران اسلامی نیز دامن گسترانید. بسیاری از اندیشمندان، فیلسوفان و متکلمان غربی و شرقی وارد این حوزه شدند و مباحث گوناگونی ارائه کردند. این پژوهش بر آن است تا موضوع یادشده را، با تأکید بر مسئله رستگاری، از منظر دو متأله مسیحی و مسلمان، یعنی کارل رانر و مرتضی مطهری، بررسی کند. این دو اندیشمند قائل به «شمول‌گرایی» در این زمینه هستند. شمول‌گرایی ضمن تأکید بر حقانیت تنها یک دین، دیگر ادیان را برخوردار از نجات می‌داند. رانر با نظریه «مسیحیان گمنام» و مطهری با نظریه «مسلمانان فطری» به تبیین امکان رستگاری غیرمسیحیان و غیرمسلمانان پرداخته‌اند. رانر بهره‌مندی از فیض مسیح از رهگذر اخلاق و کردار نیک و پرهیز از گناهان و نیز گواهی وجدان شخصی مبنی بر درست بودن دین غیرمسیحیان را شرط لازم نجات می‌داند. مطهری نیز غیرمسلمانان نیکوکار را در صورت نداشتن عناد و به شرط فقدان امکان تحقیق، لایق رستگاری دانسته، گناهان غیرمسلمانان را به شرط قصور و استضعاف فکری مستحق آمرزش معرفی می‌کند.

کلیدواژه‌ها: کثرت‌گرایی دینی، نجات، کارل رانر، مطهری، مسلمانان فطری، مسیحیان گمنام.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


 

مقدمه

کثرت‌گرایی دینی (religious pluralism)، در شکل امروزین خود، از مباحثی است که در قرون اخیر نضج یافته و در پنجاه سال اخیر ظهور ویژه‌ای داشته است. در واقع این دیدگاه حاصل وقوع رنسانس در کشورهای غربی و ضعیف شدن آموزه‌های مسیحی - یهودی بین مردمان مغرب‌زمین، به ویژه در میان اندیشمندان آنها، است. پس از آنکه سیطره تعالیم کلیسا - که خود را حق کامل و مطلق معرفی می‌کرد- در مغرب‌زمین به عللی رو به افول نهاد (نک.: مطهری، علل گرایش به مادی‌گری) راه برای تشکیک در آموزه‌های دینی و نسبیت‌اندیشی هموار شد. برخی اندیشمندان غربی راه وصول به حقیقت را بسته دانستند و بر نسبی بودن شناخت و معرفت پای فشردند. از سوی دیگر، به دلیل آشنایی مسیحیان با پیروان ادیان دیگر و اینکه می‌دیدند افکار صحیح و افراد صالح و درست‌کار در میان پیروان سایر ادیان نیز یافت می‌شود به تدریج این پرسش پیش آمد که: آیا به راستی فقط مسیحیت بر حق بوده است و سایر ادیان مسیر گمراهی را نشان داده‌اند و گروندگان به آنها هیچ بهره‌ای از نجات و رستگاری ندارند؟ علاوه بر موارد فوق، درگیری و جنگ‌های شدید فرقه‌ای و دینی- مذهبی، اعم از جنگ‌های صلیبی بین مسیحیان و مسلمانان و جنگ و کشمکش بین پیروان مذاهب مسیحی، برخی متفکران مسیحی را به فکر پیدا کردن راه‌حلی برای پایان دادن به این منازعات انداخت. همین مباحث را برخی روشنفکران در فضای فکری مسلمانان و در مورد دین اسلام نیز طرح کردند که منشأ مباحث و مناقشات فراوانی شد.

متفکران و متألهان برجسته، چه در غرب و چه در مشرق‌زمین، با ورود به این بحث هر یک به گونه‌ای کوشیدند به پرسش‌های برخاسته از این حوزه پاسخ دهند و نقاط مبهم و تاریک مسئله را روشن کنند. استاد مرتضی مطهری و کارل رانر،[1] متکلم برجسته آلمانی، از جمله کسانی هستند که دیدگاه‌های قابل توجه و در عین حال مشابهی در این زمینه مطرح کرد‌ه‌اند و به جرئت می‌توان گفت دیدگاه‌های آنها در باب کثرت‌گرایی دینی از مهم‌ترین نظریه‌های مطرح‌شده در این موضوع است. پژوهش حاضر بر آن است تا بحث مذکور را با تأکید بر موضوع نجات و رستگاری از منظر دو متأله یاد‌شده بررسی، و نقاط اشتراک و افتراق آنها را بیان کند. بر این اساس، پرسش اصلی تحقیق عبارت است از:

دیدگاه مطهری و رانر در خصوص کثرت‌گرایی دینی چیست؟

پرسش‌های فرعی جستار حاضر نیز چنین است:

چه نکات مشترکی در نظریات دو شخصیت مذکور در موضوع مورد بحث وجود دارد؟

نقاط افتراق دیدگاه‌های آنها در زمینه کثرت‌گرایی دینی چیست؟

روش ما در این تحقیق، تحلیلی- توصیفی است. کوشیده‌ایم با مقایسه دقیق اندیشه‌های این دو فیلسوف دین، تبیین روشنی از موضوع مورد بحث ارائه دهیم.

 

متون عرفانی- بخشی از مثنوی

سه شنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۹ ب.ظ

حضور قلب

سه شنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۳، ۱۰:۲۲ ب.ظ

از کریمه « وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی (طه/ 14)» دانسته می شود که قوام نماز به «یاد خداست» و نماز ذکرالله است ، حال اگر نمازی که می خوانیم از یاد حضرت حق خالی و دل به سوی غیر راهی باشد، نمی توان بر آن نماز اطلاق کرد، همچنان که از کلام پیشوایان بزرگوار دین چنین حاصل می شود که :«لا صلاه الاّ بحضور القلب.» خواجه شیراز گفته است:

        در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد                         حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

بترس از ظلم به کسی که جز خدا یاوری ندارد

شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۲۴ ب.ظ

     ابو حمزه ثمالی از امام محمد باقر علیه السلام چنین نقل می کند که چون زمان مفارقت امام علی بن الحسین علیه السلام از دنیا فرارسید مرا به سینه خود چسبانید آنگاه فرمود:

« فرزند عزیزم! تورا به چیزی سفارش می کنم که پدرم علیه السلام در هنگام وفاتش مرا بدان وصیت فرمود، همان چیزی که پدر او [امام حسین علیه السلام] نیز بدو چنین فرموده بود، که :« یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ.» ای فرزند عزیزم از ظلم به کسی که یاریگری جز خدا علیه تو ندارد پرهیز کن!»( الکافی ج : 2 ص : 332)

   صاحب جوامع الحکایات می نویسد:

« آورده‌اند که مَلِکی بود ظالم و خواست تا قصری بنا کند. پس مهندسان را بخواند تا شکل آن را بر صفحه خاک کشیده به نظر خیال او درآورند و خانه‌ای بود از آن زالی در جوار آن و آن را در آن شکل می‌بایست تا آن کوشک تمام شود و مربع آید. پس پیر زن را گفت این خانه را بفروش. گفت نفروشم که فرزندان خرد دارم و این خانه مسکن و عورت پوشِ ایشان است. روزی آن پیر زن غایب بود و چون باز آمد خانه خود را فرو آورده دید. پیر زن از آن عظیم برنجید و به آب دیده روی به آسمان کرد و گفت الهی! إن کنتُ غائبا فکنتَ حاضرا. بار خدایا اگر من غایب بودم تو که حاضر بودی. همین که این مناجات بکرد امیر بر سر آن عمارت نشسته بود زلزله درآمد و آن بنا را تمامت بر زمین انداخت و آن شاه در زیر سنگ آمد و هلاک شد تا عاقلان را معلوم شود که ظلم پایدار نباشد.»

 

قیامت روز جمع و روز جدایی

پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۴۷ ب.ظ


چگونه قیامت هم روز جمع است و هم روز جدایی؟

قرآن کریم قیامت را هم روز جمع نامیده است(تغابن/9) و هم روز فصل و جدایی(صافات/21). سوال این است که چگونه این دو وصف برای قیامت قابل جمع است؟ خواجه نصیرالدین طوسی رضوان الله علیه کلامی لطیف در پاسخ این پرسش دارد که در کتاب گرانسنگ آغاز و انجام، فصل پنجم، به شرح زیر بدان پرداخته است:

زمان علت تغیر است على الاطلاق و مکان علت تکثر است على الاطلاق، و تغیر و تکثر علت محجوب شدن بعضى موجودات از بعضى.چون بقیامت زمان و مکان مرتفع شود حجابها برخیزد و خلق اولین و آخرین مجتمع باشند. پس قیامت روز جمع است، یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ- الْجَمْعِ. بوجهى روز فصل است، چه دنیا کون متشابه است. در وى حق و باطل متشابه نماید، متخاصمان در برابر نشسته‏اند. آخرت کون مباینت است، وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یَوْمَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ. حق را از باطل جدا کنند، لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ. خصومت متخاصمان فصل کنند، و بحقیقت حق و باطل حکم کنند، لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیى‏ مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ، لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ. پس قیامت روز فصل است. اما این فصل هم اقتضاى آن جمع میکند که در پیش بیامد، هذا یَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناکُمْ وَ الْأَوَّلِینَ.حشر جمع باشد. پس روز قیامت حشر است. وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً .

زندگی را به خاطر خدا دوست داشته باشیم!

پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۱۹ ب.ظ

زندگی، به یک معنا، همین چیزی است که ما مشغول آن هستیم. غذا می خوریم، می خوابیم، بیدار می شویم، راه می رویم، کار می کنیم، می خندیم، گریه می کنیم، بدی می کنیم، بدی می بینیم، خوبی می کنیم، خوبی می بینیم، و... .

بعضی مواقع، بر اثر عواملی ، ممکن است از همین زندگی هم سیر شویم و احساس پوچی کنیم. در چنین حالتی همه چیز برای ما بی معنا می شود، فکر می کنیم موجودی بیهوده و بی حاصل هستیم و زندگی به هیچ نمی ارزد و هیچ چیز ارزش ندارد تا به خاطر آن زندگی کنیم، چرا که همه چیز را کم و کوچک می بینیم، در این شرایط خودِ زندگی هم بار سنگینی می شود برای ما!

همه چیز سرد، همه چیز مبهم، همه چیز بی روح، همه چیز خسته کننده، آنقدر که می گوییم:«اَه! این زندگی دیگر چیست!؟ اصلا من برای چی زنده ام و ...»

این حالت همان افسردگی ناشی از برخی هیجانات کاذب و القائات دروغین است، هر چند عوامل زاینده آن واقعیاتی چون سختی ها، ناکامی ها، راحت طلبی ها و غیره باشند.

در چنین تنگنایی چه باید کرد؟

اوّل: صبر! شاید ما داریم اشتباه می کنیم، لااقل احتمال بدهیم که در اشتباه هستیم.« استعینوا بالصبر....»[1] از صبر کمک بگیرد!

دوّم: فکر! نه خیال و توّهم. تفکر خوب و منطقی دل را زنده می کند. «الفکر حیاه قلب البصیر»[2]، تفکر مایه زندگی قلب بیدار و بینا است. در این بیندیشیم که حتما خدا ما را دوست دارد، حتی اگر همه از ما متنفّر باشند و از ما بریده. برای اینکه بدانی خدا تو را دوست دارد لازم نیست خیلی زحمت بکشی! قدری به دلت مراجعه کن! اگر خوب گوش کنی خواهی شنید و حتّی خواهی دید محبّت خدا را! « فطرت الله التی فطر الناس علیهم...»[3] فطرت تو این را می گوید. می خواهی بیشتر امتحان کن! اور ا صدا کن حتما خواهی یافت که هم نزدیک است و هم پاسخ می دهد.«فاذا سألک عبادی عنّی فإنّی قریب اُجبیبُ....»[4] من نزدیک و پاسخ می دهم!

اگر بیشتر فکر کنی مانند آفتابِ روشن خواهی یافت که همه آنچه که می خواهی و در بن بست پوچی و بیهودگی نمی یابی در اوست، بلکه خودِ اوست و او از تو به تو نزدیک تر است! « نحن اقرب الیه من حبل الورید»[5] مگر تو به دنبال خوبی و زیبایی مطلق نیستی؟ اگر بگویی نه باور نمی کنم چرا که بالاتراز آن چیزی نیست و تو می خواهی به بالاترین برسی. پس معطّل چه هستی؟ همه چیز اینجاست! اینجا یعنی نقطه اتصال تو و خدا، بله تو و خدا، تکرار می کنم تو وخدا ! اگر این را دانستی

سوم،

چهارم،

پنجم،

ششم،

و...

را خود خواهی یافت! فقط بدان دل تو می تواند به وسعت خدا باشد!

«لا یسعنی أرضی و لا سمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المؤمن»[6]



[1] - بقره/45.

[2] - کافی،ج1،ص38.

[3] - روم/30.

[4] - بقرم/186.

[5] - ق/16.

[6] - عوالی الئالی، ج4، ص8.

معادل تخصصی انگلیسی برای واژه قدر

سه شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۴۷ ب.ظ

مقدّر شدن امور توسط خداوند از جمله واژگان پرکار برد در حوزه مباحث دینی و قرآنی به شمار می رود.

Prescribe می تواند معادل بسیار خوبی برای واژه یاد شده باشد، هرچند معنای عمومی آن تجویز و نسخه نوشتن می باشد. مثال:

Events are prescribed by God.

وقایع توسط خدا مقدّر شده اند.

Ordain نیز معادل خوبی برای اصطلاح تقدیر می باشد، گرچه معنا و کاربرد عمومی آن منصوب کردن می باشد. مثال:

Our destination  has ordained in the night of ordainment.

سرنوشت ما در شب قدر مقدّر شده است.

جزوه متون عرفانی به زبان فارسی- بخش اول

شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۲۵ ب.ظ