النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

تارنمایی برای طرح مباحث وحیانی و عقلانی

۲ مطلب با موضوع «فلسفه و کلام» ثبت شده است

 

تکثرگرایی مبتنی بر نسبیت در شناخت،خود شکن و خود برانداز است .زیرا ادعا در چنین اعتقادی این است که:«شناخت ما از حقیقت یک چیز است و خود حقیقت چیز دیگری»، هیک این عقیده را از کانت گرفته و یکی از مبانی تکثرگرایی وی را تشکیل می دهد، وی در مقدمه کتاب « مباحث فلسفه دین» ضمن اشاره به دیدگاه کانت ،تفاوت بودِ شیء و نمودِ آن (نومن و فنومن)، می گوید:« به نظر من،ما باید بین خود حقیقت و نظام های مُدرِک بشری خودمان تفاوت قائل شویم.[1]»...

تکثرگرایی مبتنی بر نسبیت در شناخت،خود شکن و خود برانداز است .زیرا ادعا در چنین اعتقادی این است که:«شناخت ما از حقیقت یک چیز است و خود حقیقت چیز دیگری»، هیک این عقیده را از کانت گرفته و یکی از مبانی تکثرگرایی وی را تشکیل می دهد، وی در مقدمه کتاب « مباحث فلسفه دین» ضمن اشاره به دیدگاه کانت ،تفاوت بودِ شیء و نمودِ آن (نومن و فنومن)، می گوید:« به نظر من،ما باید بین خود حقیقت و نظام های مُدرِک بشری خودمان تفاوت قائل شویم.[1]»حال که چنین است،به یقین خود این گزاره نیز نوعی شناخت و معرفت بوده و محکوم به حکمی است که خود صادر نموده و نمی توان به آن با جزم و یقین تکیه کرد،زیرا این عقیده چیزی است و حقیقت چیز دیگری.حال آیا قرآنی که خود را کلام خدا معرفی می کند،می تواند خود را در دام چنین تناقضی گرفتار کرده، آنگاه پیروان سایر ادیان را نیز به خود فراخوانده و بر حقانیت خود تاکید نماید؟! از سوی دیگر اگر ادیان دیگر به حق پیوسته و از باطل پیراسته اند،چه حاجت است که خاتم انبیاء این همه مشقت دعوت و تبیین را تحمل کرده و سختی دفع دشمنی ها و خیانت های آنان را به جان بخرد؟اگر نسبیت مبنای کار باشد آیا اصولا چیزی با نام رسالت و پیامبری خداوند متعال با هر توجیهی چه تجربه دینی و چه غیر آن-معنای منطقی و درستی به خود می گیرد؟ به یقین چنین تفکری جز ترویج شکاکیت و گریز از یقین چیز دیگری نیست:« اگر کسی قائل به نسبی بودن فهم بشر باشد اعمّ از آن که علم بشر را یک پدیده‌ی‌ جدید مادّی‌ای بداند که از ترکیب خصوصیات ذهن با واقعیّتهای خارج از آن حاصل می‌شود و یا آن که بدون توجّه به مادّی بودن ذهن، آن را یک پدیده‌ی‌ سوّمی بخواند که متناسب با داشته‌های پیشین و یا پسین، تحوّل و تغییر می‌یابد، هرگز نمی‌تواند به ارائه و حکایت قضیه‌ای از قضایای علمی خود نسبت به حقیقت و واقعیّت خارجی اعتماد نماید. از این دیدگاه نه هیچ سرّی از اسرار طبیعت آن طوری که هست آشکار می‌شود و نه هیچ حکمی از احکام شریعت فهمیده می‌گردد، نه هیچ معلمی می‌تواند مقصود خود را به دانش‌آموز تفهیم نماید و نه هیچ شنونده‌ای می‌تواند منظور گوینده را درست دریابد، هر کلام که از دهان گوینده خارج می‌شود تا قبل از آن که شنونده از طریق سامعه به دریافت آن نایل گردد، در مسیر گذر خود بارها دگرگون و مبدّل می‌گردد و اگر هم به سلامت به منزل رسد تنها در نظام معرفتی شخصی معنای خود را باز می‌یابد، یعنی فرد شنونده به تناسب موقیعّتی که نسبت به گذشته و آینده‌ی‌ خود دارد، معنایی را بر آن بار می‌نماید. پس چگونه می‌توان این معنای تحمیل شده را حاکی از واقعیّت خارج یا مراد واقعی متکلم دانست. از این‌رو نه مجالی برای فهم باقی می‌ماند و نه راهی برای تفهیم و این چیزی جز شکّاکیت و انکار وجود شناخت نیست. باید توجّه داشت که پیچیدگی فزاینده‌ی‌ سلولهای مغز و یا نظام معرفتی و یا نقش ابزاری و کاربرد عملی تئوریها نیز هرگز تأمین کننده‌ی‌ خصیصه‌ی‌ ارائه و حکایت که لازمه‌ی‌ قطعی شناخت است نمی‌باشد. موکول کردن شناخت به آینده هم بر فرض که حرکت فعلی بافته‌های ذهنی را به عنوان مسیر شناخت، اعتبار بخشد اثری در وضعیت موجود معرفت بشری نمی‌گذارد.[2]»

    گرچه بحث ما در این قسمت بحثی برون دینی است اما برای روشن تر شدن موضع قرآن کریم در مورد شکاکیت توجه به آیاتی چند مفید می نماید:

-         «بَلِ ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِی الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُون‏.[3]»

     می بینیم که خدای متعال شک و تردید در مورد قیامت را در این آیه برنتابید و آن را مورد تخطئه قرار داده است.

-         «قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی فَلا أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لکِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِین‏.[4]»

     اینجا نیز از زبان پیامبر گرامی شک در دین او مردود اعلام شده است.

-         «قالُوا یا صالِحُ قَدْ کُنْتَ فِینا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا أَتَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا وَ إِنَّنا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُرِیب‏.[5]»

-         «أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذاب‏.[6]»

    در دو آیه فوق نیز شک و تردید مورد انتقاد و توبیخ واقع شده است.

  همانگونه که ملاحظه می شود،قرآن کتابی شک ستیز است و به نکوهش آن می پردازد ،حال چگونه ممکن است که چنین کتابی موید نظریه ای باشد که به شکاکیت می انجامد؟


[1] - جان هیک،مباحث فلسفه دین،چاپ اول( لندن ، پالگریو،2001)،ص 15.

[2] - عبد الله جوادی آملی،شریعت در آینه معرفت، چاپ دوم( قم، نشر اسراء ، 1378)،ص276.

[3] - بلکه علم آنان در مورد آخرت نارساست ، بلکه آنان نسبت به آن در شکند،بلکه در مورد آن نابینا هستند(نمل/66).

[4] -  بگو ای مردم اگر نسبت به دین من در شک هستید ،من آنچه را که شما به جای خدا می پرستید ،نمی پرستم ،لکن کسی را عبادت می کنم که جانهای شما را می گیرد و به دستور داده شده که از مومنان باشم.(یونس/104)

[5] - گفتند ای صالح ! پیش از این مایه امید ما بودی، آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان می پرستیدند نهی می کنی؟ و به راستی ما نسبت به آنچه که ما را بدان میخوانی به شدت در تردید هستیم.(هود/62)

[6] - آیا از میان ما قرآن بر او نازل شده است، بلکه آنان در مورد قرآن من در شکند،بلکه هنوز عذاب را نچشیده اند. (ص/8)

 

پلورالیزم دینی و تعاریف مختلف از آن

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۲، ۰۴:۲۰ ب.ظ
                       پلورالیزم مرکب از دو واژه «plural» و «ism» است.
  واژه «plural» به معنای «بیش از یکی یا دوتا» یا «شامل بیش  از یکی» و به عبارت دیگر به معنای «جمع» آمده است. این کلمه ریشه ای انگلیسی- فرانسوی داشته و در اصل از کلمه لاتین«pluralis» به معنای«بیشتر» اخذ شده است[1].«ism» نیز پسوندی است به معنای«باور مشخص» ،«مکتب»،«نظریه» و «فرضیه»[2].اولین معنایی که برای کلمه «پلورالیزم» ذکر شده«تصدی چند منصب و موقعیت کلیسایی در زمان واحد» است. معانی  دیگر و البته شایع تر این واژه بدین گونه است:

-         «قائل بودن به وجود بیش از یک یا دو حقیقت»

-         «نظریه ای که حقیقت را مرکب از چند واقعیت می داند»

-          نوعی جامعه که گروههای مختلف قومی،نژادی و دینی در آن وجود دارند یا عقیده و نظریه ای یا سیاستی که از این حالت دفاع می کند[3].

«تکثرگرایی دینی» در اصطلاح دارای چند تعریف یا تقریر می باشد،در ذیل به مهمترین آنها اشاره می شود:

1- «تکثرگرایی دینی[4]» یا کثرت گرایی دینی ؛آن مکتب فکری است که حقیقت را منحصر در یک دین نمی داند بلکه براین باور است که همه ادیان سهمی مساوی از حقیقت داشته و باعث رستگاری پیروان خود می شوند.به عبارت دیگر ادیان همگی جلوه ای از حقیقتند و نباید هیچ دینی بر «حق مطلق» بودن خویش پافشاری کند بلکه پیروان ادیان باید معتقدین به سایر ادیان را نیز در «حق» بودن سهیم و شریک و بر سر سفره نجات برنشسته بدانند[5].

همچنانکه پیش از این نیز گفتیم چنین دیدگاهی حد اقل متاثر از سه عامل بوده است:

الف- نظام معرفت شناسی کانت(1804-1724) و تفکیکی که وی میان بود[6] و نمود[7] قائل می شود،بدین صورت که آن چه ما می شناسیم نمود هاست نه بودها و خود چیزها،جهانی که بر ما آشکار می شود جهان نمود هاست ،نه جهانِ بودها و حقیقت اشیاء[8].بر این اساس شناخت حقیقی برای کسی امکان پذیر نیست و شناخت های بشری جلوه ای از حقیقتند و نه خود حقیقت.

ب- آشنایی مسیحیان با پیروان سایر ادیان.

ج- وقوع جنگ ها و در گیری های دینی و مذهبی.  

می توان گفت این دیدگاه در واقع دیدگاهی فلسفی است که متاثر از واقعیات اجتماعی نیز بوده است،یعنی از یک سو بر مبنایی خاص در بحث «معرفت شناسی»استوار شده و از دیگر سو از برخی واقعیات اجتماعی نیز تاثیر پذیرفته است.

پیش از این از جان هیک –متکلم مسیحی معاصر- از حامیان نامدار این نظریه نقل کردیم که:« .بدیهی است که ما عالم طبیعت را آن گونه که هست ادراک نمی کنیم،بلکه درک ما از آن متناسب با ابزارهای حسی و قابلیت های عقلی خاص ماست[9]او در کتاب «خدا دارای نام های متعدد است» می گوید: «هنگامی که من در قالب شعاری کوتاه می گویم «خدا دارای نام های متعددی است»،منظورم این است که یکتای ازلی در درون فرهنگ های مختلف بشری و در شکل های مختلف تلقی شده است،... و اینکه این تلقی های گوناگون خاستگاه راه های دینی زندگی است همان چیزی که ما آن را دین های بزرگ جهان می نامیم. نتیجه عملی  این نظریه این است که مردم با داشتن سنت های دینی گوناگون می توانند یکدیگر را به جای دشمن یا رقیب ،دوست ببینند. ما [همگی] اعضای خانواده های دینی مختلف هستیم، اما خانواده هایی که هرکدام  اتصالی گرانسنگ و ممتاز با یکتای ازلی دارند.[10]»هیک در جای دیگر می گوید:«ادیان مختلف جریانهای متفاوت تجربه دینی هستند که هر یک در مقطع متفاوتی در تاریخ بشر آغاز گردیده و هر یک ،خود آگاهی عقلی خود را در درون یک فضای فرهنگی متفاوت باز  یافته است.[11]» جمعی دیگر از معتقدین به این نظریه گفته اند:«کثرت گرایی دینی بر آن است که ادیان گوناگون،همگی می توانند مایه رستگاری یا کمال نفس پیروان خود شوند،چنان که در هندوئیسم تصریح می شود که برای نیل به رستگاری راههای بسیاری وجود دارد.[12]» بر این اساس طرفداران و پیروان همه ادیان باید رفتاری آسان گیرانه و مسالمت آمیز با یکدیگر داشته و هیچ یک دیگری را با چوب باطل بودن و در نتیجه رفتار سخت گیرانه،ظالمانه و توام با خشونت نرانند.



                                                                  


2- تکثر گرایی دینی به معنای زندگی مسالمت آمیز ادیان در کنار یکدیگر. این دیدگاه

قائل به تکثر واقعیت ادیان است؛نه حقیقت آنها.به عبارت دیگر از این منظر به این موضوع پرداخته نمی شود که کدام دین حق و کدام باطل است،بلکه آنچه صرفا مد نظر است همزیستی مسالمت آمیز معتقدان به ادیان مختلف در کنار یکدیگر است.بر اساس این دیدگاه باورمندان به هر دینی دعوت می شوند که با توجه به مشترکاتی که دارند دست از خشونت،جنگ ،نزاع و بی احترامی نسبت به یکدیگر دست برداشته و زندگی آرامی در کنار یکدیگر داشته باشند[13].

3-شمول گرایی[14]: بر اساس این دیدگاه فقط یک راه حق وجود دارد و این راه حق فقط دریک دین خاص است،در عین حال همه می توانند در این راه قدم بگذارند هر چند ملتزم به شرایط و آداب دین حق نباشند،شمول گرایان معتقدند فیض و لطف[15] الهی می تواند شامل حال همه انسانها شود و اگر کسی بتواند با فیض خدا مرتبط شود حتی اگر مسیحی نباشد اهل نجات است.اینان بین «شناخت حقیقت » و «تحصیل نجات» تفکیک قائل می شوند،یعنی ممکن است کسی حق را نشناخته باشد ولی اهل نجات باشد.گلین ریچاردز در مورد این تفکر می نویسد:« همه ادیان غیر مسیحی در نجات از سوی خدا منزلتی دارند و مظهر لطف خدایند لیکن نقش آنان  در طرح نجات نقشی تمهیدی است چه آنکه لطف سرشار و کمال نجات  را تنها در سنت مسیحی باید یافت.[16]» کارل رانر(1904 -1984) متکلم مسیحی  پیرو این نظر است. وی ضمن تاکید بر این نکته که هر کس می تواند با خدا ارتباط داشته [17] و خدا را تجربه کند[18] می گوید:« رستگاری در اینجا  به عنوان حضور مستقیم ،نزدیک و فراطبیعی خدا در انسان که حاصل فیض است تلقی شده است... بر این اساس،این بحث بنیادی که موضوعی در خور در مباحث الهیاتی است باامکان گسترده رستگاری فرا طبیعی برای همه انسانها بعد از گناه ابتدایی[19] ارتباط پیدا می کند.این امکان باید واقعا برای همه مهیا شود.[20]» آنگاه می افزاید هر کس که به خود امکان تمسک به این فیض را می دهد،در کمال راستی و صداقت می تواند یک  مسیحی گمنام[21] لقب گیرد.[22]» هانس کونگ (متولد 1928م) نیز از طرفداران این دیدگاه است. وی ضمن اینکه مسیحیت را مظهر کامل لطف و تجلی الهی می داند، ارزیابی مثبتی از منزلت ادیان غیر مسیحی  در الگوی نجات خدا دارد و معتقد است باید از موضع «کلیسا مداری» به موضع «خدامداری» و کنار گذاشتن اصل گمراه کننده خارج از کلیسا رستگاری نیست همت گماشت،بی تردید کسانی که در خارج از کلیسای کاتولیک هستند نیز می توانند رستگار شوند[23].

این دیدگاه را از جهتی می توان رویکردی«تکثرگرایانه» و از حیث دیگر دیدگاهی«انحصارگرایانه» به حساب  آورد.«تکثرگرایانه» از این جهت که پیروان سایر ادیان را از لطف الهی محروم نمی داند و معتقد است آنان نیزبه یمن فیض الهی می توانند جزء «مسیحیان بی نام » قرار گیرند هر چند به شناخت حقیقت مسیحیت نائل نشده باشند،انحصار گرایانه از این حیث که راه حق را منحصر در یک راه می داند،چنانکه جان هیک می گوید:« پرسش این است که آیا در این فرض هم نوعی حق انحصار در خصوص دین خود شخص به مثابه تنها مجرای نجات الهی وجود ندارد؟[24]» شاید بهتر باشد که بگوییم این دیدگاه به نحوی جامع «انحصار گرایی» و«تکثرگرایی» به معنای اول است. مایکل پترسون و همکاران او در کتاب عقل و اعتقاد دینی می گویند:«شمول گرایان همانند انحصار گرایان بر این باورند که تنها یک راه برای رستگاری وجود دارد و این راه نیز صرفا در یک دین خاص قابل شناسایی است... از سوی دیگر،شمول گرایان همانند کثرت گرایان معتقدند که خداوند و لطف و عنایت  او به انحاء گوناگون در ادیان مختلف تجلی یافته است و هر کس می تواند رستگار شود،حتی اگر از اصول اعتقادی آن دین حق چیزی نشنیده و بی خبر باشد.[25]»

         در مقابل دیدگاههای فوق ،نظریه«انحصارگرایی[26]» وجود دارد. انحصار گرایان بر آنند که راه نجات و رستگاری تنها در مسیحیت یافت می شود زیرا تجلی الهی منحصرا در حضرت مسیح واقع شده است.«کارل بارث»(1968-1886) از متکلمان نوارتدوکس مسیحی از طرفداران این نظریه است،وی حقانیت دین مسیح را نه در برتری ذاتی آن بر سایر ادیان می ،بلکه در این می داند که مسیحیت نتیجه لطف الهی و تجلی خدا از طریق لطف است. او معتقد است تجلّی حقیقی در مسیحیت واقع شده و خدا تنها از طریق کلمه اش که در کتاب مقدس مکتوب و در مسیح(ع) تجلی یافته، خود را بر ما متجلی ساخته است[27].از دیگرطرفداران این نظریه می توان به «امیل برونر»(1966-1889) اشاره کرد[28].در کلام مسیحی،مهمترین دلیل انحصار گرایی آن است که رستگاری صرفا در گرو لطف و عنایت الهی است و تلاش شخصی ما برای رستگار شدن و وصول به ساحل نجات،محکوم به شکست است.لذا برای نیل به رستگاری باید تجلیگاه نیروی رستگاری بخش الهی را پیدا کنیم[29]. کارل بارث «شریعت» و «تجلی» را در تقابل با یکدیگر دانسته و معتقد است شریعت یک کوشش انسانی برای شناخت خداوند از منظر ناقص خویشتن است،وی این کوشش را گناه آلود و بی نتیجه می داند[30].

 



[1]- Merriam-Webster Collegiate  Dictionary ، ذیل ماده «plural».

[2]- همان،ذیل ماده «ism».

[3]-همان،ذیل ماده «pluralism».

[4]-Religious pluralism

[5] - سروش عبد الکریم،صراط های مستقیم ،کیان، سال هفتم،شماره 36، فروردین و اردیبهشت 1376 صص3و4و9و11؛ نجفی فرزاد،تحلیل انتقادی مبانی معرفت شناختی پلورالیسم دینی،چاپ اول( قم،انتشارات حکت رویش،1384ش)،صص 59 و 60.

[6] - noumenon.

[7] - noumenon.phe

[8] - فردریک کاپلستون،تاریخ فلسفه، چاپ اول(نیویورک، نشر دابل دی،1960)،ج6،ص 271؛ر.ج.هالینگ دیل، مبانی و تاریخ فلسفه غرب(ترجمه عبد الحسین آذرنگ)،چاپ دوم(تهران،انتشارات کیهان،1370)،ص162؛ژان هرش:شگفتی فلسفی(ترجمه عباس باقری)چاپ اول(تهران،نشر

نی،1383)،ص204.

[9] - مصاحبه با جان هیک،اخبار ادیان،شماره 12،اسفند و فروردین 1384، ص 42.

[10] - جان هیک، خدادارای نام های متعدد است،چاپ اول(فیلادلفیا،نشر وست مینستر،1980 م)،ص 52.

[11]-  ربانی گلپایگانی علی ،کالبد شکافی پلورالیزم دینی، کتاب نقد،شماره 4،پاییز 1376(چاپ دوم)،ص 133

[12]-همان.

[13] - سبحانی ، جعفر پلورالیزم دینی،رواق اندیشه،شماره 8،خرداد و تیر 1381 ،صص 14-16؛  قدردان قراملکی  محمدحسن ،قرآن و پلورالیزم،،چاپ دوم( تهران، مؤسسة فرهنگی دانش و اندیشة معاصر،1385)،ص 18.

[14]- Inclusivism

[15] -Grace

[16] - گلین ریچاردز،رویکردهای مختلف به پلورالیزم دینی( ترجمه رضا گندمی و احمدرضا مفتاح)،چاپ دوم(قم،مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب،1383 ص99

[17] - دکلن مارمین و مری.ای.هاینس ،نشست کمبریج برای کارل رانر، ،چاپ اول(کمبریج،انتشارات دانشگاه کمبریج،2005م)،ص 238.

[18] - همان،ص 237.

[19] -Original sin ، عقیده ای در مسیحیت که هر بشری را با توجه به نافرمانی نخستین بشر یعنی آدم،گناهکار می داند.(رک: ککو وان استاکارد (سرویراستار)،فرهنگ دین(بریل)،چاپ دوم(لیدن،موسسه بریل،2006)ج 3،ص 1385؛ جیکوب سافرا(سرویراستار)، دایره المعارف ادیان جهانی بریتانیکا،چاپ اول(سنگاپور،دایره المعارف بریتانیکا،2006م)،ص830.

[20] - دکلن مارمین و مری.ای.هاینس ،نشست کمبریج با کارل رانر، ،چاپ اول(انگلستان،انتشارات دانشگاه کمبریج،2005م)،ص238.

[21] - Anonymous Christian، وی کتابی با همین نام تالیف کرده است.

[22] - همان،ص 242 .

[23]- گلین ریچاردز،رویکردهای مختلف به پلورالیزم دینی( ترجمه رضا گندمی و احمدرضا مفتاح)،چاپ دوم(قم،مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب،1383) صص 101 و102.

[24] - جان هیک،نظریه های کثرت گرایی دینی(ترجمه مسعود فریامنش)،اخبار ادیان،شماره 7،اردیبهشت 1383.ص 88.

[25] - نجفی فرزاد،تحلیل انتقادی مبانی معرفت شناختی پلورالیسم دینی،چاپ اول( قم،انتشارات حکت رویش،1384ش) صص 66 و 67.

[26] -Exclusivism

[27] - گلین ریچاردز،رویکردهای مختلف به پلورالیزم دینی( ترجمه رضا گندمی و احمدرضا مفتاح)،چاپ دوم(قم،مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب،1383).ص 41.

[28] - همان ، ص 45.

[29] - نجفی فرزاد،تحلیل انتقادی مبانی معرفت شناختی پلورالیسم دینی،چاپ اول( قم،انتشارات حکت رویش،1384ش)،ص 62.

[30] - همان،صص 62 و 63.