النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

تارنمایی برای طرح مباحث وحیانی و عقلانی

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

 یکی از اشکال کنندگان  نوشته است:

« قرآن به شدت تحت تأثیر فرهنگ و سنت ها و زبان عربی است. مثلا فهم بسیاری از کلمات و مفاهیم قرآن نیاز به آشنایی به فرهنگ و سنن عربی در زمان محمّد [ صلی الله علیه و آله] دارد. دارد. بسیاری از آداب و رسوم عربی به عنوان احکام قرآن و اسلام مطرح شده است مثل ماه های حرام ، برده داری ، تحقیر زن ، کاروان زنی و نحوه برخورد با دشمنان. مثلا بت پرستی در محیط مکه بسیار رایج بوده است در حالیکه در ایران خدای واحد پرستش می شد و در روم مسیحیت رایج بود. ولی محمّد[ صلی الله علیه و آله] تحت تأثیر شدید محیطش ، محور اصلی قرآن را مبارزه با بت پرستی به درد نقاط دیگر جهان و یا آینده بشریت نمی خورد.

مثال دیگر کشتی های بادبانی ات که در زمان [حضرت] محمّد [صلی الله علیه و آله] رایج بوده است. بارها در قرآن به نقش باد در پیش راندن کشتی اشاره شده و آن را خواست خدا دانسته است. مثل :

هوالذی یسیرکم فی البر و البحر حتّی إذا کنتم فی الفُلک و جرین بهم بریح طیبه ( یونس/ 22)

غافل از اینکه به زودی موتورهای متنوع جای باد را می گیرند . این امر مهم موید آن است که قرآن کار محمد[صلی الله علیه و آله] است نه خدا چون خدا از آینده خبر دارد.

بخش عمده ای از قرآن در پاسخ به حوادث روزمره محیط مدینه و مکه نازل شده است. مثلا واقعه ای اتفاق می افتاد یا جنگی در می گرفت و محمد [ صلی الله علیه و آله] پس از آن حوادث آیاتی را در مورد آنان نازل می کرد. حتی بسیاری از آیات در توضیح زندگی خصوصی محمد [ صلی الله علیه و آله] است مانند آیات افک که در مورد تهمت زنا به عایشه به طور تفصیل سخن می گویند در صورتی که این ریزه کاری های جزئی فائده ای برای اعصار دیگر ندار.

در مجموع محمد [صلی الله علیه و آله] قادر نشده است کتابی فرافرهنگی و همگانی بیاورد.»

پاسخ:

1.      آموزه های قرآن به طور کلی بر فطرت و آفرینش خاص انسان ابتناء یافته و برخلاف نظر اشکال کننده اکثر گزاره های قرآنی بدون آگاهی از رسوم اعراب عصر نزول قابل فهم و درک است. به عنوان نمونه دعوت به تفکر ، عقل ورزی، دعوت به فضایل اخلاقی ، پرهیز دادن از ظلم و موارد بسیار زیاد دیگری که در قرآن مطرح شده است منحصر در هیچ قوم و قبیله ای نیست و فرامکانی و فرازمانی است . در این میان تنها فهم برخی گزاره های قرآنی متوقف بر آگاهی از اموری مانند سبب نزول و آگاهی از رسوم عرب است . وجود این مقدار نیز کاملا طبیعی است، اعراب دوران نزول مخاطبان اولیه قرآن بوده اند و گوینده حکیم برای گشودن باب تفاهم و استحکام بخشیدن به مفاهمه اولیه لازم است با به خدمت گرفتن برخی امور متعلق به مخاطب اولیه نخستین حلقه زنجیره مخاطبان خود را سامان بخشد. بر این مطلب باید افزود حتی گزاره های تاریخمند قرآنی نیز منحصر در تاریخ نزول نیستند و با استخدام موضوع و حادثه ای تاریخی پیام های فرازمانی و فرامکانی متعددی را بر ذهن خواننده خویش نشانده است. به عنوان نمونه هر چند حادثه إفک در مورد عایشه نازل شده است ، لکن اصل سخن در عایشه خلاصه نمی شود و لُبّ کلام اجتناب ورزیدن از متهم ساختن زنان پاکدامن است.

           ای برادر قصّه چون پیمانه است       معنی اندر وی بسان دانه است

بنابراین نقل داستان تهمت به عایشه استفاده از یک داستان جزئی برای القاء پیام های کلی است. البته نباید از یاد برد که عایشه همسر پیامبر ص نیز بوده و دفاع از او دفاع از حیثت پیامبر این دین است.

2.      مبارزه اصلی قرآن ، بر خلاف زعم اشکال کننده ، با بت پرستی نیست بلکه با کفر وشرک است. اگر آن کس که مگس وار عرصه سیمرغ را به باد انتقاد گرفته است به خود زحمت می داد و قرآن را لا اقل یک بار خوب می خواند می دید که کلماتی مانند اصنام و اسامی بت های مشرکین بسیار اندک تکرار شده ولی فقط واژه شرک و مشتقات آن بیش از 150 بار در قرآن به کار رفته است. بهره ایران آن روز نیز به دلیل ثنویت گرایی و روم آن روز نیز به دلیل پسر خدا دانستن عیسی ع از شرک کم نبوده است

3.      تنها کسانی که نسبت به تاریخ جاهلند چنین گمانی در مورد زن دارند. قرآن زن را تحقیر نکرد بلکه به او هویت بخشید و موجودی را که در منجلاب فساد ثروتمندان عرب و اشراف ایران و روم اسیر بود به عنوان انسان تعریف نمود.

4.      بردگان آن روز اسیران جنگی بودند . کدام عقلی می پذیرد که با دشمن وارد جنگ شده و اسیران آن را مکررا و بدون دلیل آزاد کرد ، چنین رویه ای بدون تردید دشمن را جسورتر خواهد ساخت . البته اسلام انسانی ترین دستورات را در نحوه رفتار با اسیران مقرر ساخته است.

5.      در مورد ماه های حرام نیز باید دید نتیجه تحریم جنگ و خونریزی در این چهار ماه به طور کلی چیست. آیا اگر محدودیت این چنینی منجر به حفظ حرمت انسان ها و جلوگیری از جنگ و خونریزی شود امری است مطلوب یا نامطلوب؟ قانونی که نتیجه عملی آن حفظ جان انسان ها باشد امر قبیحی نیست ، حتی اگر چنین قانونی پیش از اسلام در عصر جاهلیت مورد عمل بوده باشد. بشر به ظاهر متمدن امروز نیز اگر ولو برای چهار ماه دست از سفاکی و جنایت بر می داشت شاهد اینهمه کشتار نبودیم ، از جنگ جهانی دوم جنگی که 70 الی 80 میلیون نفر در ان کشته شد زیاد دور نشده ایم.

6.      در مورد حرکت کشتی ها نیز ، جالب است که آیه مورد استناد خدا را علت اصلی حرکت کشتی معرفی نموده و باد را به عنوان یکی از علل اعدادی به شکل مصداقی ملموس از باب تمثیل و نه از باب تعیین مطرح می نماید. سکوت در مورد مطلبی مانند کشتی موتوری نشانه جهل نیست. اگر کسی در مورد چیزی سخن نگفت ، عقلا نمی توان به او نسبت نادانی داد .آیه از مطلب مورد ادعا ساکت است و این سکوت دقیقا مقتضای حکمت است، واقع طرح کشتی و قایق موتوری بااین صراحت در قرآن آیا موجب انکار قرآن توسط مخاطبان اولیه نمی شد؟ قرآن البته حاوی مطالب علمی شگفت انگیز زیادی است ولی صاحب آن از روی حکمت به گونه ای به عرضه آنها پرداخته که  مخاطب اولیه را به موضع گیری وادار نکند.