النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

تارنمایی برای طرح مباحث وحیانی و عقلانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بررسی سندی» ثبت شده است

سیری در کتاب شریف کافی 3

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۵۶ ب.ظ

کتاب عقل و جهل(3)--- اقبال و ادبار عقل- بررسی سندی حدیث  دوم

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ‏ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ مَوَالِیهِ فَجَرَى ذِکْرُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا قَالَ سَمَاعَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا نَعْرِفُ إِلَّا مَا عَرَّفْتَنَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْعَقْلَ وَ هُوَ أَوَّلُ خَلْقٍ مِنَ الرُّوحَانِیِّینَ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مِنْ نُورِهِ فَقَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقْتُکَ خَلْقاً عَظِیماً وَ کَرَّمْتُکَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِی قَالَ ثُمَّ خَلَقَ الْجَهْلَ مِنَ الْبَحْرِ الْأُجَاجِ ظُلْمَانِیّاً فَقَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَلَمْ یُقْبِلْ فَقَالَ لَهُ اسْتَکْبَرْتَ فَلَعَنَهُ ثُمَّ جَعَلَ لِلْعَقْلِ خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ جُنْداً فَلَمَّا رَأَى الْجَهْلُ مَا أَکْرَمَ اللَّهُ بِهِ الْعَقْلَ وَ مَا أَعْطَاهُ أَضْمَرَ لَهُ الْعَدَاوَةَ فَقَالَ الْجَهْلُ یَا رَبِّ هَذَا خَلْقٌ مِثْلِی خَلَقْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ قَوَّیْتَهُ وَ أَنَا ضِدُّهُ وَ لَا قُوَّةَ لِی بِهِ فَأَعْطِنِی مِنَ الْجُنْدِ مِثْلَ مَا أَعْطَیْتَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَإِنْ عَصَیْتَ بَعْدَ ذَلِکَ أَخْرَجْتُکَ وَ جُنْدَکَ مِنْ رَحْمَتِی قَالَ قَدْ رَضِیتُ فَأَعْطَاهُ خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ جُنْدا... .

عدّه من اصحابنا

این تعبیر که از آن به عده کلینی نیز یاد می شود به جمعی از مشایخ مرحوم کلینی رضوان الله علیه اشاره دارد و در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته معلوم و مجهول تقسیم می شود.

الف- عدّه معلوم

عده معلوم کلینی با توجه به راوی قبلی آن به سه گروه زیر تقسیم می شود:

1.      عده کلینی از احمد بن محمد بن عیسی اشعری ( عده اشعری)

رجال این عدّه پنج نفر و همگی قمی اند:

-        احمد بن ادریس، ابوعلی الاشعری القمی

-        داود بن کوره قمی

-        علی بن ابراهیم بن هاشم قمی.

-        علی بن موسی الکُمندانی قمی.

-        محمد بن یحیی العطار قمی.

عده مذکور که به عده اشعری معروف است همگی مورد توثیق رجالیون واقع شده و افراد این عده برای نخستین بار توسط ابن الغضائری 411 ق و شیخ مفید 413 ق و نجاشی 450 ق و علامه حلی 427 ق مشخص شده اند.

2.      عده کلینی از احمد بن محمد بن خالد برقی( عده برقی).

رجال این عده هفت نفرند ، شش نفر اهل قم و یک نفر کوفی که نام او بین دو نفر مشترک است.

-        احمد بن عبد الله قمی ( او نوه پسری برقی است).

-        علی بن ابراهیم بن هاشم قمی.

-        علی بن حسین سعد آبادی، ابوالحسن قمی.

-        علی بن محمد بن عبدالله قمی معروف به ماجیلویه و او نوه دختری برقی است و به وی محمد بن علی بن بُندار نیز گفته می شود.

-        محمد بن جعفر که بین ابی الحسین الاسدی کوفی که بعدا ساکن ری شد و ابی العباس الرزاز کوفی که دایی ابوغالب رازی است مشترک است.

-        محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری قمی.

-        محمد بن یحیی العطار قمی.

خود مرحوم کلینی اولین کسی است که به نام رجال عده خود از برقی در کتاب عتق فروع کافی تصریح نموده است. شیخ مفید ، ابن الغضائری و علامه حلی نیز اسامی این رجال را مشخص کرده اند. همگی رجال این عده حتی دونفری که نام محمد بن جعفر میان آنان مشترک است از ثقات می باشند.

3.      عدّه کلینی از سهل بن زیاد ( عده سهل)

رجال این عده چهار نفرند. یک نفر قمی ، دو نفر کلینی رازی و یک کوفی که ساکن ری بوده است.

-        علی بن محمد بن علّان کلینی رازی.

-        محمد بن ابی عبدالله که همان محمد بن جعفر اسدی کوفی ساکن ری است.

-        محمد بن حسن صفار قمی.

-        محمد بن عقیل کلینی رازی.

  علامه حلی رحمه الله این رجال را مشخص نموده است. همگی این رجال نیز توسط رجالیون توثیق شده اند.

شایان ذکر است که عده معلوم در سند حدود 3000 حدیث کتاب کافی ذکر شده است. کلینی عده معلوم چهارمی نیز دارد که از عمرکی بوفکی می باشد و البته در کافی از آن استفاده نشده است.

 

ب- عدّه مجهول

عده های مجهول شش مورد می باشد که فقط در سند 8 حدیث واقع شده است. [1]

در سند حدیث مورد بحث از  أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ بین اشعری و برقی مشترک است و بنابراین عده مذکور در این حدیث یا عده اشعری است یا برقی و در هر حال عده معلوم است و همه راویان آن از ثقات هستند.

عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ ( علی بن حدید بن حکیم مدائنی ازدی ساباطی)

از امام کاظم علیه السلام نقل روایت نموده است(نجاشی). شیخ طوسی وی را در شمار اصحاب امام رضا و امام جواد علیهما السلام ذکر نموده است.برقی نیز او را از اصحاب امام جواد علیه السلام برشمرده است. البته شیخ طوسی وی را تضعیف نموده و علامه حلی وی را فطحی مذهب دانسته است. البته از رجال نجاشی چنین بر می آید که وی ممدوح بوده است هرچند به ثقه بودن او تصریح نکرده است. علامه حلی می گوید به روایات که وی در نقل آنها منفرد است نمی توان اطمینان حاصل کرد. بنابر این می توان به روایت فوق که علی بن حدید در نقل آن منفرد نیست اطمینان نمود. مرحوم آیت الله خویی معتقد است نمی توان حکم به وثاقت وی داد.

سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ‏

مورد توثیق همه رجالیون است جز آنکه برخی وی را واقفی دانسته اند، لکن همان طور که مرحوم خویی می گوید وی از معاریف روات است و با توجه به اینکه نجاشی از وی با وصف «ثقه ثقه» یاد کرده و متعرض وقف وی نشده ، ظاهر آن است که وی واقفی نبوده است.

از عبارت «...عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ‏ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ مَوَالِیهِ فَجَرَى ذِکْرُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ...» مشخص می شود این روایت سِماع سماعه از امام صادق علیه السلام است.

با توجه به انچه گفته شد هر چند این حدیث مسند است لکن به خاطر وجود علی بن حدید دارای سندی ضعیف می باشد. البته این مطلب بدون در نظر گرفتن قرائن خارجیه و بنابر تعریف ضعیف به اصطلاح متاخران است .



[1] - سید ثامر هاشم العمیدی، العِدد فی اسانید الکافی الشریف للامام کلینی، علوم الحدیث شماره شانزده.

سیری در کتاب شریف کافی

يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ب.ظ


کتاب عقل و جهل(2)--- اقبال و ادبار عقل- بررسی سندی حدیث اول

مرحوم شیخ کلینی در کتاب عقل و جهل، سه حدیث با مضمون اقبال و ادبار عقل نقل نموده که دو حدیث از حضرت ابی جعفر امام محمد باقر علیه السلام و یک حدیث از حضرت ابی عبدالله امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است.

بررسی سند حدیث اول

أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنِی عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا مِنْهُمْ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِینٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْلَ اسْتَنْطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْکَ وَ لَا أَکْمَلْتُکَ إِلَّا فِیمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّی إِیَّاکَ آمُرُ وَ إِیَّاکَ أَنْهَى وَ إِیَّاکَ أُعَاقِبُ وَ إِیَّاکَ أُثِیب‏

منظور از « أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ » خود شیخ کلینی است که روایت را با لفظ «اخبرنا» از  خود و با لفظ «حدّثنی» از عده خویش نقل نموده است و این الفاظ ،خصوصا دومی، بر «سَماع» ، که بالاترین نوع تلقّی و تحمّل حدیث است، دلالت می کند. نقل حدیث از خود با لفظ  «اخبرنا» چیزی است که ،به قول علامه مجلسی در مرآه العقول ،در میان قدماء مرسوم بوده است. عبارت « عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا » جماعتی از مشایخ حدیث شیخ کلینی هستند که یکی از آنها مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْعَطَّارُ است که نجاشی اورا  با عبارت «ثقه عین کثیر الحدیث» توثیق نموده است.

أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ با توجه به اینکه از حسن بن محبوب نقل کرده ،همان أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّد بن عیسی الاشعری است که از اصحاب سه امام یعنی حضرت رضا علیه السلام ، امام جواد علیه السلام و امام هادی علیه السلام به شمار می رود وی از شیوخ و فقها و روسای علمای قم به شمار می رود ابن داود می نویسد «کان شیخ القمیین و رئیسهم و فقیههم لقی أبا جعفر الثانی علیه السلام و أبا الحسن الثالث علیه السلام‏»، به طور کلی در کتب رجالی وی امامی ثقه و جلیل به شمار می رود. از سخنان شیخ طوسی چنین برمی آید که وی صاحب 15 کتاب بوده است.

حسن بن محبوب راوی امامی ثقه ، جلیل و از فقهای اصحاب امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهم السلام و نیز از اصحاب اجماع بوده است.

علاء بن رزین راوی امامی ثقه و جلیل القدر می باشد وی از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهم السلام به شمار رفته و صاحب «اصل» بوده است.

مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ  راوی امامی ثقه و جلیل القدر از اصحاب امام پنجم و ششم علیهم السلام و در زمره اصحاب اجماع است. نجاشی در مورد وی می نویسد : «مولى ثقیف الأعور وجه أصحابنا بالکوفة فقیه ورع صحب أبا جعفر و أبا عبد الله علیهما السلام و روى عنهما و کان من أوثق الناس. له کتاب یسمى الأربعمائة مسألة فی أبواب الحلال و الحرام‏.»

با توجه به رجال ذکر شده، حدیث صحیح و از حیث اتصال راویان به معصوم مسند می باشد. بنابراین حدیث یاد شده از جهت سند قوی است.