النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

تارنمایی برای طرح مباحث وحیانی و عقلانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حافظ» ثبت شده است

             مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت                     به تماشای تو آشوب قیامت برخاست

   خواجه در این بیت «ملکوت» را با واژه «خلوتیان» قرین ساخته که این خود  قرینه ای است آشکار بر این که مراد وی از ملکوت «عالم باطن» است. توضیح آنکه «خلوتی» به معنای خلوت نشین و عزلت گزین است(خرمشاهی،1383،ج1،ص415). پیداست که خلوتی، نهان از دیدگان أغیار به گوشه عزلت نشسته و به راز شنیدن و گفتن همت گماشته است. در غزل دیگری از حافظ  می خوانیم:

                افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع                شکر خدا که سرّ دلش در زبان گرفت

   بنابراین،«خلوتیانِ ملکوت» همان پرده نشینان باطن عالم؛ یعنی فرشتگانند(سودی،1357،ج1،ص176)همان مخلوقاتی که به خاطر تجرد از ماده، روی در عالم باطن،نهان داشته اند.لذا به نظر می رسد خطاب خواجه در این بیت به حضرت معشوق(جلّ و علا) است که تو مست گذشتی و در میان فرشتگان به خاطر تماشای تو آشوب قیامت پدید آمد. کنایه از اینکه فقط آدمیان و خاکیان شیفته و شیدای تو نیستند بلکه مستی جذبه تو حتی ساکنان ملکوت را نیز دچار آشوب کرده است(نک:همان).

    البته به جز این معنا، می توان مقصود از «خلوتیان ملکوت» را آدمیانی دانست که با ملکوت عالم اُنس و اُلفت یافته و بسان ابراهیم نبی(علیه السلام) چشم دیدار آن را یافته اند.[1] در این صورت منظور از خلوتیان در این بیت أنبیاء و أولیاء هستند که به خاطر شهود  حضرت دوست و تجلّی آیات أعظم وی بر ایشان،  قیامت کبرای آنان در همین جهان برخاسته و قیامتْ بین شده اند(سعادت پرور،1382،ج2،صص104-105).بیان مطلب آنکه انسان در سیرِ حالات شهودی پس از گذر از مراحل «منامیه» و «موتیه» به مرحله «قیامتیه» می رسد.در «حالت منامیه» حقایقی را که معمولا دیگران در خواب می بینند سالک در بیداری شهود می کند. «حالت موتیه» نیز شهود عالم برزخ و حقایق آن است.«حالت قیامتیه» که بسیار بالاتر از دو مرحله پیش می باشد عبارت از نیل انسان به درجه شهود اسرار قیامت است(جوادی آملی،1385،صص66-71). در این مرحله است که وجود آدمی قیام قیامت شده و او صاحب چشم قیامتی می شود و از قیامت و أحوال و أهوال آن خبر می دهد. مولانا در ترسیم این حقیقت می گوید:

             زاده   ثانیست    احمد   در    جهان              صد    قیامت     بود     او     اندر     عیان

            زو   قیامت   را     همی   پرسیده اند              ای   قیامت ! تا   قیامت     راه      چند

            با    زبان   حال   می  گفتی     بسی               که    ز  محشر   حشر      پرسد      کسی

            بهر این گفت آن رسول خوش پیام                رمز    «موتوا       قبل    موتٍ   یا    کرام

            هم  چنانکه  مرده ام  من  قبل موت               زان طرف  آورده ام  این صیت و صوت

            پس    قیامت   شو   قیامت   را ببین             دیدن     هر  چیز   را      شرطست این

(مولوی،1384،دفتر ششم،ص815).

  اما برخی از شارحین هرچند مراد از «خلوتیان ملکوت» را فرشتگان عنوان کرده اند؛ لکن این بیت را مرتبط با ماجرای پر راز و رمز معراج رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و طبعاً خطاب حافظ را متوجه آن وجود شریف ذکر نموده اند به این معنا که:« ای رسول اعظم سرمست دیدار حق به معراج رفتى و ملائک آسمان براى دیدارت آشوب قیامت را به پاکردند»(ابهری،1384،ص76).

 



[1] - « وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ»- أنعام/75  

نقش صبر در راهیابی به ملکوت

جمعه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۵۵ ق.ظ


شیخ کلینی در اصول کافی حدیثی را از امام صادق از پیامبر خدا صلوات الله علیهما و علی آلهما نقل می کند که:« طُوبَى لِلْمَسَاکِینِ بِالصَّبْرِ وَ هُمُ الَّذِینَ یَرَوْنَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.»(کلینی،1365،ج2،ص263). علامه مجلسی ضمن نقل این روایت در بحار می گوید حرف «ب» در « بالصبر» در این روایت یا برای سببیت است که معنای روایت چنین می شود: خوشا به حال مساکین به سبب صبرشان و آنان کسانی هستند که ملکوت آسمان ها و زمین را می بینند، یا برای ملابست است که در این صورت حال از مساکین است ومعنای  حدیث چنین می شود: خوشا به حال مساکین در حالی که صابرند و آنان کسانی هستند که ملکوت آسمان ها و زمین را می بینند. وی می افزاید:« و لا یبعد أن یقرأ المساکین بالتشدید للمبالغة أی المتمسکین کثیرا بالصبر » بعید نیست که مساکین با تشدید و برای مبالغه خوانده شود به معنای کسانی که بسیار به صبر متمسک می شوند،آنگاه می افزاید:« رؤیت ملکوت برای انسان های کامل یعنی انبیاء و اوصیاء و اولیای مقرب آنان است و ممکن است برای رویت ملکوت مراتبی باشد... .» ایشان تفسیر مساکین به انبیاء و اوصیاء  را اظهر می داند( مجلسی،1404،ج69،ص16). مساکین و حرف «ب» در این روایت به هر معنایی که باشند، حکایت از آن دارد که رویت مراتب بالای ملکوت نصیب هرکسی نمی شود و از جمله شرایط آن «صبر» است. به دیگر سخن می توان گفت مرتبه رویت ملکوت توسط هرکسی بسته به میزان صبر وی است و بنابراین مراتب اعلای ملکوت نصیب کسانی می شود که بسیار صابرند و مشاهده این مرحله از ملکوت،همچنان که در مورد ابراهیم علیه السلام گذشت، بالاترین مرحله یقین را نیز در پی دارد. از همین روست که قرآن کریم در بیان خصوصیات امامان حق،صبر را بر یقین مقدم داشته است:« وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ‏.»[1](سجده/24). به همین خاطر است که در برخی روایات از این حقیقت به « ورود به ملکوت» تعبیر شده است،همان طور که در روایتی از صادقین علیهم السلام آمده است:« ... مَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَلَنْ یَلِجَ مَلَکُوتَ السَّمَاءِ حَتَّى یُتِمَّ قَوْلَهُ بِعَمَلٍ صَالِحٍ.»( مفید،1413،ص184).


  بخشی از مقاله«بررسی تطبیقی مفهوم واژه«ملکوت» در قرآن کریم و دیوان حافظ» /نوشته جناب آقای دکتر سیاوشی و جواد محمدی



[1] -و چون صبر نمودند و به آیات ما یقین داشتند، برخى از آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مى‏کردند.