النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

تارنمایی برای طرح مباحث وحیانی و عقلانی

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

مواد غذایی مختلف در قرآن کریم

چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۳۲ ق.ظ


        قرآن کریم از مواد غذایی مختلفی نام می برد.این مطلب ضمن اینکه گویای نعمت های فراوان خدای متعال بر انسان و لزوم سپاسگزاری اوست،بیان می کند که برای تامین عناصر مختلف مورد نیاز بدن باید از غذاهای مختلف سود برد.نکته جالب توجه این است که قرآن کریم از همان ابتدای تولد و کودکی به موضوع تغذیه انسان توجه کرده و به شیر مادر که بهترین و کامل ترین غذا برای نوزاد و کودک است توصیه فرموده است:« وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَة»مادرانی که می ‏خواهند شیردادن را به فرزندان خود کامل سازند، دو سال تمام شیرشان بدهند (بقره/223).بعداز سپری شدن این دوران نیز از مواد غذایی دیگر سخن به میان آورده است.در یک سخن از دانه ها نموده :» وَ آیَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْناها وَ أَخْرَجْنا مِنْها حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ » (یس/33).و در جای دیگر صحبت از عسل نموده و آنرا برای مردم مایه شفاء و درمان می داند:« ...یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ.» از شکم او شرابی رنگارنگ بیرون مى‏آید که شفای مردم در آن است‏ (نحل/69).شیر گوارا و سودمند را نیز از یاد نبرده و به زیبایی از آن یاد کرده است:«وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِینَ.» (نحل/66) براى شما در چارپایان پندی است. از شیر خالصی که از شکمشان، از میان سرگین و خون بیرون مى‏آید سیرابتان میکنیم. شیری که به کام نوشندگانش گواراست‏.می دانیم که گوشت های مختلف از مهم ترین منابع غذایی انسان به شمار می روند.در قرآن کریم هم به گوشت قرمز اشاره شده:« وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْ‏ءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ »( نحل/5) و چارپایان را برای شما آفرید، در آنها برای شما [وسیله‏] گرمی و سودهایی است، و از آنها می‏خورید ، هم از گوشت سفید سخن رفته است.در آیات 14 سوره نحل و 12 سوره فاطر به گوشت ماهی و اینکه انسان به صورت تازه آن را از آب صید می کند اشاره فرموده است:«وَ هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا...» (نحل/14 و اوست کسی که دریا را مسخّر گردانید تا از آن گوشت تازه بخورید)، گوشت پرندگان را نیز در زمره غذاها و نعمت های بهشتی ذکر فرموده است:«وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ.» ( واقعه/21)و از گوشت پرنده هر چه بخواهند.

          با دقت نظر در مواد غذایی ذکر شده،مشخص می شود که قرآن از گروه های مختلف مواد غذایی نام برده و به نوعی جامع و کامل بودن برنامه غذایی را مورد اشاره و تاکید قرار داده است.علاوه بر این اشاره به برخی مواد غذایی مانند «عسل» حکایت از اهمیت،خواص و تاثیر فراوان این ماده غذایی و دارویی اعجاز آمیز دارد.

     امام رضا- علیه السلام- در رساله الذهبیه به بهره گیری از غذای مختلف دستور فرموده اند (امام رضا (ع)،طب‏الرضا(ع)، ص15).امروزه نیز دانشمندان معتقدند برای تامین سلامتی باید از همه مواد غذایی بهره برد (تد ویلسون و نورمن .جی تمپل، نقش نوشیدنی ها در تغذیه و سلامت، ص60)  پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله- هر غذایی می خورد به خدای متعال عرض می کرد به این غذا برکت بده و بهتر از آن را روزی ما کن! مگر در مورد شیر که عرض می کرد:«خدایا  شیر را برای ما برکت ده و از آن بیش از این روزی ما گردان! »(کلینی، الکافی ،ج6 ،ص336).آن حضرت چیزی جز شیر را جایگزین آب و غذا(هردو) نمی دانستند.( مستغفری،همان، ص25). جایگاه برنج را در میان غذاها جایگاه بزرگ و سرور قوم نسبت به سایر مردم می دانست ( همان، ص 24).امام صادق-علیه السلام- می فرماید:« نِعْمَ الطَّعَامُ الْأَرُزُّ وَ إِنَّا لَنُدَاوِی بِهِ مَرْضَانَا»(کلینی، الکافی،ج 6 ،ص 342).پیامبر اسلام در مورد گوشت می فرمود:« اللَّحْمُ سَیِّدُ الطَّعَامِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ» گوشت بهترین سرور غذاها در دنیا و آخرت است( همان، ج  6 ،ص  308).امام صادق-علیه السلام- نیز در این مورد فرموده اند:«وَ مَنْ تَرَکَ اللَّحْمَ أَرْبَعِینَ یَوْماً سَاءَ خُلُقُهُ . » هر کس به مدت چهل روز گوشت نخورد،بد اخلاق می شود(همان، ج  6 ،ص، 309)..امام هفتم-علیه السلام- می فرمود:«بر شما باد خوردن ماهی»( همان، ج6 ،ص 323).در مورد استفاده از عسل در برنامه نیز از جانب آن بزرگواران توصیه های فراوانی شده است.پیامبر اسلام-صلی الله علیه و آله- می فرماید:« من أراد الحفظ فیأکل العسل. » (همان،ص 26)هر کس می خواهد در مقابل بیماریها ایمن باشد،عسل بخورد.امام موسی بن جعفر-علیه السلام- فرموده است:« مَا اسْتَشْفَى مَرِیضٌ بِمِثْلِ الْعَسَل. »(کلینی، همان، ج 6 ،ص332 ).هیچ چیز مانند عسل مایه درمان مریض نیست.

     در ادامه، به عنوان نمونه ،به خواص علمی یک مورد از مواد غذایی  اشاره شده در قرآن می پردازیم:

شیر:  با اینکه علم تغذیه،در قالب شکل جدید خود، از قرن بیستم ، ظهور یافته،ولی به سرعت پی به ارزش غذایی شیر برده است (تد ویلسون و نورمن .جی. تمپل، نقش نوشیدنی ها در تغذیه و سلامت، ص  205 ).شیر مادر مواد غذایی لازم برای رشد نوزاد را به همراه داشته و از مواد مغذی متراکم تشکیل شده است. (رابرت جی. جنسن،راهنمای ترکیبات شیر،ص2 ) .

      چربی موجود در شیر تامین کننده انرژی و اسید های چرب ضروری بدن است.علاوه بر این، چربی شیر حامل ویتامین های حل شونده در چربی[1]  ،یعنی ویتامینهای  A ،B ،C و K  ،همچنین چندین مولفه ارتقاء دهنده سلامت همچون اسید لینولئیک مزدوج ([2]CLA) ،اسفینگومیلین[3]   و اسید میریستیک[4] می باشد.شیر و فراورده های لبنی منبع مهم چندین ویتامین و مواد معدنی هستند.ویتامین A موجود در شیر نقش کلیدی بر روی تامین سلامت قوه بینایی ، تمایز سلولی[5] و  مقاومت بدن در برابر بیماریها دارد. شیر همچنین محتوی ویتامین D است و به همین خاطر به جذب کلسیم و فسفر در روده بزرگ کمک کرده و برای حفظ سلامت استخوان بندی بدن ضروری است.علاوه بر اینکه شیر حاوی ویتامین های حل شونده در چربی است،در برگیرنده ویتامین های حل شونده در آب [6]  مانند  ریبوفلاوین( B2)  ،B12 و B6 نیز  می باشد (تد ویلسون و نورمن .جی تمپل ، همان،صص 207-208). شیر منبع اصلی کلسیم و فسفر بوده و مواد معدنی ارزشمند دیگری چون منیزیم،روی،مس و پتاسیم نیز در آن یافت می شود (همان، ص 208؛ رابرت جی. جنسن همان، ص 583).هر کدام از این عناصر سلامت استخوان بندی و سلامت عمومی بدن را تامین می کنند. همچنین پتاسیم و منیزیم در تنظیم فشار خون بسیار موثر است(تد ویلسون و نورمن .جی تمپل ، همان، ص 208).



[1] - Fat- soluble vitamins.

[2] -Conjugated linoleic acid.

[3] - Sphingomyelin.

[4] - Myristic acid.

[5] - cellular differentiation ، تمایز سلولی فرایندی است که طی آن سلول‌ها از نظر ویژگی‌های عملکردی به سطح بالاتری گذار می‌کنند. عملیات «تمایز» در طول رشد و گسترش یک جاندار پرسلولی (از تک‌سلولی تخم بارور به سامانه‌ای پیچیده از سلول‌ها و بافت‌های گوناگون) بارها صورت می‌گیرد.

[6] - Water-soluble vitamins.

پاسخ به اتّهام ضدّیت و مخالفت قرآن با علم(1)

پنجشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۳:۴۲ ب.ظ

یکی از کسانی که قرآن را خوب نخوانده است! تلاش نموده با ارائه شواهد و قرائنی تأکیدات قرآن بر علم و تعقّل را فقط تاکید بر دین و علم دین قلمداد نموده و از این رهگذر قرآن را ضدّ علم معرفی نماید. وی نوشته : « منظور از این همه تأکید بر علم، علم دین است و تعقّل و تفکّر مورد نظر اسلام تعقّل و تفکّر در دین است.» او دلیل و شاهد اوّل خود را چنین بیان کرده است:

«اوّل: اگر در کلیه آیاتی که در آنان از علم،تفکر و تعقل یاد شده دقت کنید همگی در زمینه ایمان و عمل به اسلام است...» آیات مورد استناد وی از این قرار است:

-        أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ یَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ (زمر /9).

-        إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ  الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ  رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ (آل عمران/190-191).

-        إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُون‏(انفال/22).

-        إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِینَ کَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ( انفال/55).

-        أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلا(فرقان/44).

-        وَ قالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنَّا فِی أَصْحابِ السَّعِیر(ملک/ 10).

او  بر اساس آیات فوق نتیجه گرفته است که از نظر قرآن، علم و تعقل برای دین و اهل دین به کار رفته و بی عقلی به کافران وجهنمیان اطلاق شده است، بنابراین علم در قرآن منحصر به همین هاست و قرآن نه تنها با سایر علوم بیگانه است،بلکه با سایر علوم  موافق نیز نیست. 

نقد و پاسخ:  

مدّعی مطالب فوق آشکارا دست به مغالطه زده و نخواسته یا نتوانسته حقیقت مطلب را ببیند. نکات زیر گویای واقعیّت است:

1-    در سراسر قرآن کریم حتی یک کلمه پیدا نمی شود که در ممنوعیت یا مخالفت با کسب علم و دانش مطرح شده باشد. فقط همین نکته تهمت ضدّ علم بودن قرآن را منتفی می سازد.

2-    نه تنها قرآن کریم در ممنوعیت دانش سخنی ایراد نفرموده است؛بلکه، بر خلاف توهم مدّعی فوق، نسبت به کسب هر دانش سودمندی موضع مثبت و تشویق کننده دارد. اما توضیح مطلب:

الف-  هر چند قرآن به دین و علم به آن و تفکر در دین بسیار اهمیّت داده است؛ ولی کاربرد علم و تفکّر را به آن منحصر نساخته است. اگر فرضاً بپذیریم که آیات مورد استناد اشکال گیرنده همان مفهومی را داشته باشند که ادّعا شده است، در قرآن آیات دیگری وجود دارد که علم را به طور مطلق به کار برده اند، مانند:

 

-        اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ  خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ  اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ  الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ (علق/1-5).

بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از عَلَق آفرید. بخوان، و پروردگار تو کریمترین [کریمان‏] است.همان کس که به وسیله قلم آموخت.آنچه را که انسان نمى‏دانست [بتدریج به او] آموخت.

در آیه فوق سخن از علم و آموزش و قلم  به طور مطلق رفته و نه تنها هیچ قیدی برای علم به کار نرفته است؛ بلکه لحن آیه ستایش علم و دانش و ترغیب به آن در بالاترین سطح است. توضیح بیشتر آنکه بین تعبیر کریم ترین( الاکرم) و علم رابطه دقیق و شگرفی وجود دارد. پروردگار ما آنگاه که در موضع اکرمیت قرار گرفته، دست به بخشش علمی زده است. معنای سخن آن است که گرامی ترین ربّ، چون در مقام حد اعلای کرامت قرار گرفته، گرامی ترین چیز را که دانش باشد به انسان بخشیده است؛ اقتضای اکرمیّت خدای متعال در اینجا اعطای گرامی ترین هدیه به انسان است.‏

-        ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُون‏    نون، سوگند به قلم و آنچه مى‏نویسند

علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می نویسد:

«خداى سبحان در این آیه به قلم و آنچه با قلم مى‏نویسند سوگند یاد کرده، و از ظاهر سیاق برمى‏آید که منظور از قلم مطلق قلم، و مطلق هر نوشته‏اى است که با قلم نوشته مى‏شود، و از این جهت این سوگند را یاد کرده که قلم و نوشته از عظیم‏ترین نعمت‏هاى الهى است، که خداى تعالى بشر را به آن هدایت کرده، به وسیله آن حوادث غایب از انظار و معانى نهفته در درون دلها را ضبط مى‏کند، و انسان به وسیله قلم و نوشتن مى‏تواند هر حادثه‏اى را که در پس پرده مرور زمان و بعد مکان قرار گرفته نزد خود حاضر سازد.»(المیزان، ج 9، صص 367 و 368).

سوگند به مطلق قلم و آنچه نوشته می شود چیزی جز تشویق به دانش نیست.

3-    آیات مورد استناد مدّعی به آن صورت که وی مطرح نموده است، انحصار علم و تفکر به دین را نمی رساند، هر چند که خالی از تاکید بلیغ بر عاوم دینی نیز نیست، او در آیات مورد استناد خود  نتوانسته بین دو مفهوم « غایت علم» و « خود علم» تفکیک کند. در آیات فوق مقصود آن نیست که دنبال «علوم و دانش های سودمند» نروید؛ بلکه مقصود این است که  مطلق علم را با اصولی پیش ببرید که در نهایت به خضوع و خاکساری در مقابل خالق با عظمت عالم منتهی شود. مثلاً در آیه «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ ...» تفکّر در خلقت می تواند از رهگذر کشفیات دقیق تجربی صورت پذیرد و اینجا عرصه وسیع و فراخ کارهای بزرگ علمی باشد و غایت و نهایت آن نیز درک حکمت الهی گردد. به دیگر سخن در این مواقع سخن در نقد خود علم نیست بلکه سخن در نقد عالمانی است که ره به سر منزل مقصود نبرده اند، چنین کسی هر چند از جهت اینکه حاوی علوم و دانش هایی است «دانشمند» نامیده می شود؛ ولی  به خاطر جهلی که به غایت کار؛ یعنی خدا دارد« جاهل» محسوب می شود و از این جهت فرقی میان علوم اصطلاحاً دینی و غیر دینی نیست.

4-    کسی که حتّی یک بار قرآن را ، ولو گذرا، خوانده باشد در می یابد که این کتاب، کتاب دنیا و آخرت با هم است؛ هرچند که آخرت اصل و دنیا فرع باشد:

-        رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار(بقره/201).

-        وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا ...( قصص/77).

و با آنچه خدایت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مکن‏... .

بر این اساس است که قرآن آبادانی دنیا را نیز از بشر خواسته است:

«...هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها...»( هود / 61).

او شما را از زمین آفرید و آبادانی آن را از شما خواست.

و این آبادانی جز با توسّل به علوم مختلف حاصل نمی شود. هنگامی که حضرت یوسف از عزیز مصر خواست تا تدبیر امور دنیوی را به او واگذار کند، استدلال به دو ویژگی خود یعنی حفیظ و علیم کرد؛ یعنی کار زمین جز با علم پیش نمی رود:

«قالَ اجْعَلْنِی عَلى‏ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیم‏»( یوسف/55). مرا بر خزائن این زمین بگمار چرا که من حفظ کننده و عالم هستم.