النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

بسم الله الرحمن الرحیم والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم و ما غوی وما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

النجم

تارنمایی برای طرح مباحث وحیانی و عقلانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شرح حدیث» ثبت شده است

نسیم حیات(1)- شرح حدیث

چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۵۸ ق.ظ

 

                           

 

حق نماز چیست؟

🔰امام علی بن الحسین زین العابدین(ع):

«فَأَمَّا حَقُّ الصَّلَاةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَةٌ إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّکَ قَائِمٌ بِهَا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ فَإِذَا عَلِمْتَ ذَلِکَ کُنْتَ خَلِیقاً أَنْ تَقُومَ فِیهَا مَقَامَ الذَّلِیلِ الرَّاغِبِ الرَّاهِبِ الْخَائِفِ الرَّاجِی الْمِسْکِینِ الْمُتَضَرِّعِ الْمُعَظِّمِ مَنْ قَامَ بَیْنَ یَدَیْهِ بِالسُّکُونِ وَ الْإِطْرَاقِ‏ وَ خُشُوعِ الْأَطْرَافِ وَ لِینِ الْجَنَاحِ وَ حُسْنِ الْمُنَاجَاةِ لَهُ فِی نَفْسِهِ وَ الطَّلَبِ إِلَیْهِ فِی فَکَاکِ رَقَبَتِکَ الَّتِی أَحَاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُکَ وَ اسْتَهْلَکَتْهَا ذُنُوبُکَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِالله.»
📚(تحف العقول /ص258)

حق نماز این است که بدانى ورود به محضر خداوند است و در آن حال نزدخداوند ایستاده ‏اى. چون این (نکته) را بدانى شایسته می شوی همچون بنده ‏اى مشتاق، بیمناک، ترسان، امیدوار، درمانده و زار بایستى، بنده‏اى که براى اداى احترام و تعظیم حق، با آرامش، سرافکندگى، افتادگى، تواضع کامل در محضر او ایستاده است و در دل با او به نیکی راز و نیاز دارد و آزادى جانش را که خطا بر آن احاطه کرده و گناه به هلاکتش کشیده را از او مى‏ خواهد، و لا قوة الا باللَّه‏.

 

✍️ شرح حدیث و نکات آن:

1-نماز حاضر شدن در محضر حضرت حقّ است، آن هم حضوری خاص. با توجه به اینکه عالم محضر عامّ خداست، بنابر این، این حضور در نماز خاص است و نماز، حضور  ویژه در نزد او است. نماز ملاقات اختصاصی هر بنده با معبود خویش است(دقت کنید).

2-فهم مطلب فوق؛ یعنی حضور ویژه در نزد خداوند سبحان بسیار اهمیت دارد و درک این حضور منشأ همه توفیقات است. از عبارت «کُنْتَ خَلِیقاً» پیداست که درک حضور، شایستگی های عجیبی در انسان ایجاد می کند. این شایستگی ها از قرار زیر است:

🔹درک کوچکی، حقارت و تهیدستی خود در مقابل خداوند.

🔹درک تهیدستی و فقر ذاتی، اشتیاق به سوی کمال و سرچشمه آن؛یعنی خداوند که کمال مطلق است ایجاد می کند. به همین خاطر هر چقدر درک ما از این تهیدستی بیشتر باشد، محبت و شوق ما به سرچشمه کمالات و زیبایی های بیشتر می شود.

🔹ترس مداوم از لغزش ها و گناهان که باعث نارضایتی و خشم خداوند و حرمان از تقرب به او می شود. (این ترس اصلاح کننده عیوب و رذایل است).

🔹امید به دستگیری و بخشش از جانب حضرت حق. (این امید ضامن عدم یأس از ادامه مسیر رشد و کمال است).

🔹درک در ماندگی خود  و زاری و گریه به درگاه خداوند.

🔹احترام و بزرگداشت خداوند متعال از رهگذر آرامش، سرافکندگى، افتادگى و  تواضع کامل در پیشگاه او.

🔹مناجات و رازگویی نیکو با خداوند. این نکته گویا اشاره به یکی از مهمترین اسرار باطنی نماز دارد که دست فهم ما از آن قاصر است، به ویژه آنکه  مناجات علاوه بر رازگویی، راز شنوی نیز هست(دقت کنید).

🔹طلب رستگاری از گناهان و معاصی.

 

-----------------------------------------------------------------

ما را در پیام رسان ایتا دنبال کنید:

@Alnnajm

@al_salat

 

سیری در کتاب شریف کافی 3

يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۵۶ ب.ظ

کتاب عقل و جهل(3)--- اقبال و ادبار عقل- بررسی سندی حدیث  دوم

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ‏ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ مَوَالِیهِ فَجَرَى ذِکْرُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا قَالَ سَمَاعَةُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا نَعْرِفُ إِلَّا مَا عَرَّفْتَنَا فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْعَقْلَ وَ هُوَ أَوَّلُ خَلْقٍ مِنَ الرُّوحَانِیِّینَ عَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مِنْ نُورِهِ فَقَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقْتُکَ خَلْقاً عَظِیماً وَ کَرَّمْتُکَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِی قَالَ ثُمَّ خَلَقَ الْجَهْلَ مِنَ الْبَحْرِ الْأُجَاجِ ظُلْمَانِیّاً فَقَالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَقْبِلْ فَلَمْ یُقْبِلْ فَقَالَ لَهُ اسْتَکْبَرْتَ فَلَعَنَهُ ثُمَّ جَعَلَ لِلْعَقْلِ خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ جُنْداً فَلَمَّا رَأَى الْجَهْلُ مَا أَکْرَمَ اللَّهُ بِهِ الْعَقْلَ وَ مَا أَعْطَاهُ أَضْمَرَ لَهُ الْعَدَاوَةَ فَقَالَ الْجَهْلُ یَا رَبِّ هَذَا خَلْقٌ مِثْلِی خَلَقْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ قَوَّیْتَهُ وَ أَنَا ضِدُّهُ وَ لَا قُوَّةَ لِی بِهِ فَأَعْطِنِی مِنَ الْجُنْدِ مِثْلَ مَا أَعْطَیْتَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَإِنْ عَصَیْتَ بَعْدَ ذَلِکَ أَخْرَجْتُکَ وَ جُنْدَکَ مِنْ رَحْمَتِی قَالَ قَدْ رَضِیتُ فَأَعْطَاهُ خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ جُنْدا... .

عدّه من اصحابنا

این تعبیر که از آن به عده کلینی نیز یاد می شود به جمعی از مشایخ مرحوم کلینی رضوان الله علیه اشاره دارد و در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته معلوم و مجهول تقسیم می شود.

الف- عدّه معلوم

عده معلوم کلینی با توجه به راوی قبلی آن به سه گروه زیر تقسیم می شود:

1.      عده کلینی از احمد بن محمد بن عیسی اشعری ( عده اشعری)

رجال این عدّه پنج نفر و همگی قمی اند:

-        احمد بن ادریس، ابوعلی الاشعری القمی

-        داود بن کوره قمی

-        علی بن ابراهیم بن هاشم قمی.

-        علی بن موسی الکُمندانی قمی.

-        محمد بن یحیی العطار قمی.

عده مذکور که به عده اشعری معروف است همگی مورد توثیق رجالیون واقع شده و افراد این عده برای نخستین بار توسط ابن الغضائری 411 ق و شیخ مفید 413 ق و نجاشی 450 ق و علامه حلی 427 ق مشخص شده اند.

2.      عده کلینی از احمد بن محمد بن خالد برقی( عده برقی).

رجال این عده هفت نفرند ، شش نفر اهل قم و یک نفر کوفی که نام او بین دو نفر مشترک است.

-        احمد بن عبد الله قمی ( او نوه پسری برقی است).

-        علی بن ابراهیم بن هاشم قمی.

-        علی بن حسین سعد آبادی، ابوالحسن قمی.

-        علی بن محمد بن عبدالله قمی معروف به ماجیلویه و او نوه دختری برقی است و به وی محمد بن علی بن بُندار نیز گفته می شود.

-        محمد بن جعفر که بین ابی الحسین الاسدی کوفی که بعدا ساکن ری شد و ابی العباس الرزاز کوفی که دایی ابوغالب رازی است مشترک است.

-        محمد بن عبدالله بن جعفر حمیری قمی.

-        محمد بن یحیی العطار قمی.

خود مرحوم کلینی اولین کسی است که به نام رجال عده خود از برقی در کتاب عتق فروع کافی تصریح نموده است. شیخ مفید ، ابن الغضائری و علامه حلی نیز اسامی این رجال را مشخص کرده اند. همگی رجال این عده حتی دونفری که نام محمد بن جعفر میان آنان مشترک است از ثقات می باشند.

3.      عدّه کلینی از سهل بن زیاد ( عده سهل)

رجال این عده چهار نفرند. یک نفر قمی ، دو نفر کلینی رازی و یک کوفی که ساکن ری بوده است.

-        علی بن محمد بن علّان کلینی رازی.

-        محمد بن ابی عبدالله که همان محمد بن جعفر اسدی کوفی ساکن ری است.

-        محمد بن حسن صفار قمی.

-        محمد بن عقیل کلینی رازی.

  علامه حلی رحمه الله این رجال را مشخص نموده است. همگی این رجال نیز توسط رجالیون توثیق شده اند.

شایان ذکر است که عده معلوم در سند حدود 3000 حدیث کتاب کافی ذکر شده است. کلینی عده معلوم چهارمی نیز دارد که از عمرکی بوفکی می باشد و البته در کافی از آن استفاده نشده است.

 

ب- عدّه مجهول

عده های مجهول شش مورد می باشد که فقط در سند 8 حدیث واقع شده است. [1]

در سند حدیث مورد بحث از  أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ بین اشعری و برقی مشترک است و بنابراین عده مذکور در این حدیث یا عده اشعری است یا برقی و در هر حال عده معلوم است و همه راویان آن از ثقات هستند.

عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ ( علی بن حدید بن حکیم مدائنی ازدی ساباطی)

از امام کاظم علیه السلام نقل روایت نموده است(نجاشی). شیخ طوسی وی را در شمار اصحاب امام رضا و امام جواد علیهما السلام ذکر نموده است.برقی نیز او را از اصحاب امام جواد علیه السلام برشمرده است. البته شیخ طوسی وی را تضعیف نموده و علامه حلی وی را فطحی مذهب دانسته است. البته از رجال نجاشی چنین بر می آید که وی ممدوح بوده است هرچند به ثقه بودن او تصریح نکرده است. علامه حلی می گوید به روایات که وی در نقل آنها منفرد است نمی توان اطمینان حاصل کرد. بنابر این می توان به روایت فوق که علی بن حدید در نقل آن منفرد نیست اطمینان نمود. مرحوم آیت الله خویی معتقد است نمی توان حکم به وثاقت وی داد.

سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ‏

مورد توثیق همه رجالیون است جز آنکه برخی وی را واقفی دانسته اند، لکن همان طور که مرحوم خویی می گوید وی از معاریف روات است و با توجه به اینکه نجاشی از وی با وصف «ثقه ثقه» یاد کرده و متعرض وقف وی نشده ، ظاهر آن است که وی واقفی نبوده است.

از عبارت «...عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ‏ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ مَوَالِیهِ فَجَرَى ذِکْرُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ...» مشخص می شود این روایت سِماع سماعه از امام صادق علیه السلام است.

با توجه به انچه گفته شد هر چند این حدیث مسند است لکن به خاطر وجود علی بن حدید دارای سندی ضعیف می باشد. البته این مطلب بدون در نظر گرفتن قرائن خارجیه و بنابر تعریف ضعیف به اصطلاح متاخران است .



[1] - سید ثامر هاشم العمیدی، العِدد فی اسانید الکافی الشریف للامام کلینی، علوم الحدیث شماره شانزده.